15 از 23
شهدای هری کنده (15)
وصیت نامه ی
شهید سید علی اصغر طاهری
من المؤمنينَ رِجالٌ صَدقوا مَا عَاهدوا الله عَليه فَمِنهُم مَن قضَي نَحْبَه و مِنْهُم منْ ينْتَظِرُ وَ مَا بدّلوا تَبديلَاً.
«برخي از مؤمنان، بزرگ مرداني
هستند كه به عهد و پيماني كه با خدا بستند كاملاَ وفا كردند. برخي بر آن
عهد ايستادگي كردند «تا در راه خدا شهيد شدند» و برخي به انتظار «فيض
شهادت» مقاومت كردند وهيچ عهد و پيمان خود را تغيير ندادند. »« سوره ی
احزاب »
به شوق وصل تو جان در بدن نميگنجد حضـور عشـق تو در حجـم تن نمي گنجد
هواي شوق تو پرواز ســرخ مي طلبـــد عجـب مــدار كه جان در بدن نمي گنجـد
حمد و سپاس شايسته ی خداوندي است كه همة گويندگان از مدح او عاجز و تمام حسابگران از شمارش نعمت هايش درمانده ميباشند.
آفرينندهاي كه تمام خلايق را به قدرت كامله ی خويش آفريد.
سلام و تحيت بر رسول و فرستاده ی او كه پيغمبر رحمت «صلي الله عليه و آله و سلم» و پيشواي پيشوايان و چراغ راهنماي امّتان است.
رسولي كه سرشت اش از بزرگواري و كرامت و طينت اش از مجد و شرافت انتخاب شده است.
سلام و صلوات بر روان اهل بيت و خاندان معظم آن حضرات كه چراغ هاي ظلمت و نگهدارنده ی امّت ها و نشانه ی روشن دين اند.
سلام و صلوات به روان پاك حضرت
سيدالشهداء «عليه السلام» اين آموزگار شهادت و بر منجي عالم بشريت امام
زمان «عجلاللهتعاليفرجهالشريف»
و نايب برحق اش امام خميني ـ رهبر كبير انقلاب اسلامي ـ، شهداي غرق به خون انقلاب، جنگ تحميلي و خانوادههاي معظم شهداء.
بار خدايا!
« تو را شكر مي كنم
كه ما را در زماني كه رهبري چون زعيم عاليقدر،
امام امت،
مردي از تبار حسين«عليهالسلام»
و انساني كه سرتاسر وجودش را در راه اسلام و احكام قرآن و در راه مكتب
حقتعالي گذرانده ، قرار دادي.»
هم اكنون وظيفهام ايجاب ميكرد
كه همراه با ديگر رزمندگان سلحشور و دلير اسلام راهي جبهه شوم و بار ديگر
دِين خود را نسبت به شهداء و پيمودن راه آنان انجام داده باشم.
بار خدايا!
اكنون كه وقت وصال فرا رسيده،
خود را با انبوهي از گناه در راهي مقدس ميبينم.
راهي كه انبياء و ائمه و ولايت فقيه توصيه نموده و خود آن راه را پيموده اند.»
اينجانب، سيد علي اصغر طاهری
هري كندهاي ، طبق وظيفه ی شرعي، وصيت نامه ی خود را مي نويسم؛ البته
بنده خود را كوچك تر از آن ميدانم كه براي شما پيام و يا راهي را انتـخاب
كنم، ولي براي شما چند جملهاي متـذكر ميشــوم.
برادران!
به اين نكته ی مهم و اساسي توجه
نماييد كه بنده با ميل و خواست خود و داوطلبانه به جبهه عازم شده و
هيچگونه اجبار و اكراهي در اين راه نبوده و نميباشد.
برادران عزيز!
اين نباشد كه فقط جواني را
بياوريد و تشييع كنيد و بعد به خاك بسپاريد و برگرديد و همان انسان قبلي
باشيد؛ بلكه بايد حماسه ی شهيد طوري در شما اثر بگذارد كه هر وقت به مزار
شهدا در محل و يا ديگر جاها رفتيد، كار زشتي را از خود دور كنيد و حسنهاي
را ياد گرفته و بدان عمل نماييد و يا اين كه فكر كنيد شايد در سفر بعدي
خودتان را به اين جا بياورند.
برادران و پدر گرامي!
دين مبين اسلام، دينِ عمل است؛ نه دينِ حرف.
بايد به تمامي قوانين و فرامين
آن موبهمو عمل نماييم؛ نه اين كه بين آنها فرق بيندازيم و به بعضيها عمل
كرده و برخي ديگر را عمل نكنيم؛
چون چه بسا كارهايي كه به ضرر ماست ولي ما به آن ها دلخوش ميكنيم
و چه بسا كارهايي كه به نفع ماست ولي ما به آن ها اعتنايي نميكنيم.
إنشاءالله كه به تمامي قوانين اسلام چه آن هايي كه به ظاهر سخت و دشوار و چه آن هايي كه راحت و بدون زحمت است موبهمو عمل نماييم؛
چون انسان با تحمل كردن سختيها ميتواند خود را بسازد و قدر راحتي و نعمت را بداند.
بنابراين كسي كه طالب بهشت ابدي
است بايد تمامي رنج ها و سختيهاي دنيا را براي رضاي خدا تحمل كرده و با
جان و دل به استقبال آن ها برود.
برادران و پدر گرامي!
نكند خداي ناكرده زندگي آخرت را با زندگي چند روزه ی دنيا معاوضه كرده و به آن ها دل ببنديد؛
چرا كه هر نفسي چشنده ی مرگ است
و با مرگ، تمامي زرق و برق هاي
زندگاني دنيا از بين رفته و آنچه كه در فرداي قيامت همراه انسان ميباشد
عمل انسان است كه به تناسب عمل، پاداش يا كيفر داده ميشود.
پس ما بايد توجه زيادي به كارهايي كه انجام ميدهيم داشته باشيم و تا زنده هستيم به فكر فرداي خود [قیامت] باشيم
و براي اين كه در فرداي قيامت
در مقابل رسول اكرم «صلياللهعليهوالهوسلم» و ائمه ی معصومين«سلام الله
عليهم» و شهداي غرق به خون قرار نگرفته و مورد سرزنش و مؤاخذه ی آن ها
قرار نگيريم؛
بايد هميشه تقوا را پيشه ی خود
ساخته و به فرامين و دستورات ولايت فقيه و مرجع عاليقدر حضرت امام خميني كه
همان اوامر ائمه و پيامـبر اكرم «صلياللهعليهوالهوسلم» و در نهايت
«اوامر» خداست، اطاعت كرده و بدان عمل نماييم
و هميشه پشتيبان ولايت فقيه بوده و امام را تنها نگذاريم و به آنچه كه شهداي عالي مقامِ ما بدان تاكيد ميكنند عمل نماييم.
پدر عزيز و مادر گرامی ام!
از اين كه در همان ابتداي
دوران كودكي مرا با كلمات زيبا و روح بخش و انسانساز قرآن مجيد آشنا كرديد
تا اين كه بتوانم به وسيله ی آن، درسِ چگونه زيستن و چگونه مردن را
بياموزم؛ از شما نهايت تشكر و قدرداني را به عمل ميآورم.
إنشاءالله كه خداوند تبارك و تعالي شما را از عاملان واقعي قرآن مجيد قرار دهد
و از اينكه فرزند خوبي
بـــرايتان نبوده و بعضي مواقع شما را ناراحت ميكردم؛ خصوصاً شما اي مادر!
با آن همه رنج و سختي كه تحمل كرديد از شما معذرت ميخواهم و مرا ببخش و
شيرت را بر من حلال كن.
ميدانم كه برايتان بسيار
دردناك است از اين كه به اين زودي ها درد فراق اولين فرزند جوانتان را تحمل
كنيد، ولي از شما ميخواهم كه به خاطر رضاي خداوند تبارك و تعالي اين
مصيبت عظيمي را كه بر شما وارد شده را تحمل نماييد ؛
و هر وقـت ميخواهيد برايم گريه
كنيد؛ به ياد مظلوميت و غريبي و بيياوري امام حسين «عليهالسلام» گريه
كنيد كه به پدر بزرگوارش ميفرمايد: « حال كه ما برحقيم از مردن باكي
نداريم »
و شما را به صبر و شكيبايي
توصيه كرده و در مقابل دشمنان خدا و فرصتطلبان همانند شيرمرد و شيرزن
كربلا، هم چون كوه استوار و مقاوم باشيد.
اي خواهران گراميام!
شما را به رعايت حجاب كامله ی اسلامي و واقعي سفارش ميكنم؛
چرا كه رعايت كردن حجاب اسلامي شما، از خون سرخ ما با ارزشتر ميباشد.
اي برادران!
مرا ببخشيد.
از شما ميخواهم كه در خواندن درسهايتان نهايت سعي و كوششتان را بكنيد
و نماز و روزه و ديگر واجبات الهي را موبهمو عمل نماييد
و شما را به خواندن و عمل كردن به قرآن مجيد، اين كتاب دلنشين و روح بخش سفارش ميكنم
و را ه شهداي اسلام را ادامه دهيد
و آنچه كه پدر و مادر به شما امر ميكنند انجام دهيد
و خداي ناكرده به پدر و مادر، حتي يك ذره اذيت و آزار نرسانيد.
و شما اي برادان و پدران و فاميلان و دوستان و آشناياني كه چند سالي را با هم زندگي كرديم!
از شما ميخواهم كه اگر كسي از بنده اذيت و آزاري ديده و از من ناراحت شده، مرا عفو کند
و از همة شما حلاليت ميطلبم تا اين كه شايد فرداي قيامت كمي از بار گناهم كاسته شود
و خداوند تبارك و تعالي نظر لطف اش را شامل حال ما بكند؛
و هر كس از من طلب چيزي داشته يا ببخشايد و يا اين كه اگر به واسطه هم كه شده , آن را طلب كند.
در آخر وصيتي دارم همانند وصيتي
كه فاطمة زهــرا«سلاماللهعليها» در آخر عمر با بركت اش به حضرت
علــي«عليهالسلام» ميكند و آن اين كه وقتي بدن مرا دفن كرديد از شما
ميخواهم كه چند مدتي را بر سر قبرم قرآن بخوانيد تا اين كه بدنم با قبر
انس پيدا كند و ترس از اولين شب در قبرم كاسته شود.
بار خدايا!
تو را قَسَمت ميدهم به پنج تن آل عبا كه ما را تا نيامرزيدي از اين دنيا مبر.
تو را قَسَمت ميدهم به محمد و
آل محمد «صلياللهعليهوالهوسلم»، حال كه قرار است ما بميريم و از اين
دار فاني به دار باقي انتقال يابيم، مرگ ما را شهادت در راهت قرار ده.
بار معبودا!
از تو ميخواهم، همان طوري كه
پدر و مادرم در دوران طفوليت به من رحم كرده و مرا با آن مرارت و سختي به
اين بزرگي تربيت كردند، به آن ها رحم كرده و آن ها را ببخش و بيامرز و آن
ها را از ما راضي و خشنود بدار.
بار الها!
قلب پر نور امام زمان «عجلاللهتعاليفرجهالشريف» را از ما راضي و خشنود بدار و ما را از ياران و سربازان واقعي آن حضرت قرار ده.
شهداي ما را كه در راهت جان دادند تا اين كه دين مبين اسلام زنده و جاويد بماند، با شهداي كربلا محشور بفرما.
امام امت را براي مسلمين جهان تا انقلاب حضرت مهدي«عجلاللهتعاليفرجهالشريف» و حتي در كنار آن حضرت مصون و محفوظ بدار.
السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
سيد علياصغر طاهر هريكندهای
روز يكشنبه10 / 12 / 1365
ساعت 10 بامداد در هفتتپه
.