دست نوشته مبارک حضرت امام خامنه ای برای شهیدان مایلی
.
هرگز جنس شما به دنیا نخواهد آمد.
به یاد بچه های منطقه هورالعظیم
02/ 05 / 1365
به یاد شهیدان یوسف اللهی و عرب نژاد
کاری مفید و ساده
آستان امامزاده محمد (علیه السلام)
آستان امامزاده محمد (علیه السلام) درشهرستان مینودشت، بخش مرکزی، 12 کیلومتری شهرمینودشت، دهستان قلعه قافه، روستای تیغ زمین، درکناردرختی واقع شده که برسربقعه و مزارسایه افکنده است و دارای وضعیت آب و هوایی معتدل می باشد. بنای اصلی ساختمان بقعه به صورت چهارضلعی ومصالح آن از جنس آجربوده که قسمت داخل و خارجی بنا فاقدنما بوده و طرح اصلی ساختمان بقعه درمرحله تهیه می باشد مساحت بقعه حدوداً یکصدمترمربع است.
مکان امامزاده: استان گلستان ـ شهرستان مینودشت ـ بخش مرکزی ـ شهرمینودشت ـ دهستان قلعه قافه ـ روستای تیغ زمین
تصاویر شهید رحیم صادقی فر
یادمان شهدای روستای وامنان
شهید علی هلاکویی
اخبار اجتماعی- تورکمن نیوز- پیکر مطهر سرباز مرزبان شهید علی هلاکویی از اهالی مینودشت در شرق گلستان که پس از تلاش ناکام برای نجات جان همرزمش در حادثه سیل منطقه مرزی ‘میرجاوه’ در استان سیستان و بلوچستان به شهادت رسیده بود، بر دستان مردم انقلابی این شهرستان تشییع شد.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی ترکمنهای ایران؛ مراسم تشییع پیکر این شهید فداکار از مقابل ستاد فرماندهی انتظامی مینودشت با انجام تشریفات نظامی آغاز و سپس بر دستان مردم این شهر تا خیابان سمیه تشییع شد.
در مراسم تشییع پیکر این شهید فداکار مرزبانی، علاوه بر حضور گسترده گروه های مختلف مردم، خانواده معظم شاهد و مسئولان شهرستان مینودشت، فرمانده انتظامی گلستان و جانشین فرمانده مرزبانی این استان نیز حضور داشتند.
پیکر این شهید فداکار پس از تشییع در مینودشت به زادگاهش روستای چمانی بالا در فاصله ۴۵ کیلومتری مرکز شهرستان برای خاکسپاری منتقل شد .
شب گذشته سرهنگ بهزاد ابراهیمی جانشین فرمانده مرزبانی گلستان به همراه تعدادی از مسئولان انتظامی شهرستان مینودشت با حضور در روستای چمانی بالا، ضمن دیدار با خانواده این شهید مرزبانی، از آنان دلجویی کردند.
براثر بارش باران و وقوع سیل چند روز پیش در نقاطی از مرز میرجاوه در استان سیستان و بلوچستان، تعدادی از مرزبانان که در حین حراست از نقاط صفر مرزی بودند، با توجه به حجم زیاد بارندگی و قرار داشتن در مسیر سیل دچار سانحه شدند.
دراین حادثه، برجک ۲ پاسگاه ۹۳ شهرستان میرجاوه در محاصره رواناب قرار گرفت و یکی از سربازان گرفتار سیل شد که علی هلاکویی مرزبان گلستانی برای نجات همرزمش به آب زد اما او نیز در مسیر سیل دچار سانحه شد؛ افسر درجه دار حاضر در برجک نیز برای نجات سربازانش وارد آب شد که این فرد نیز ناکام ماند تا روز تلخی برای این هنگ مرزی رقم بخورد.
شهرستان مینودشت با افزون بر ۸۰ هزار نفر جمعیت از ابتدای پیروزی انقلاب تا الان حدود ۲۱۰ شهید والامقام تقدیم انقلاب اسلامی کرده است.
ابراهیم جان شما چراغ راه زندگی ما هستید چراغی که با رفتن شما به جبهه دیگر هیچ وقت خاموش نمی شود و نور و روشنایی آن تمام جهان را روشن و زیبا نگه می دارد. ...
به گزارش میناب جنوب، زهرا درویشی دانش آموز نوجوان مینابی در نامه ای به شهید ابراهیم خرمی یکی از شهدای مینابی این طور نوشت:
موضوع: نامه ای به شهید ابراهیم خرمی
نام ونام خانوادگی: ابراهیم خرمی
نام پدر: غلام
ولادت: ۵|۴|۱۳۳۶
شهادت: ۱۶|۵|۱۳۶۲
محل شهادت: مهران
سلام “سلامی از سنگر های مهر و دوستی به تو ای ابراهیم.
نمی دانم نامه ام را چگونه شروع کنم که لایق شما باشد. ولی می گویم آنچه را می دانم می گویم وقتی از کوچه ی محله یمان عبور می کنم تابلوئی که عکس و نام تو رابر روی خود حک کرده است را می بینم اشک از چشمانم روان می شود و می گویم ای کاش بودی تا می شنیدم ازت خاطراتت را و کتابی پر از داستان های واقعی را برایمان می نوشتی تا همه از آن لذت می بردند. ولی رفتی و دفتری از خاطراتت را بردی رفتی و غم بازی های کودکانه ات را به دل مادر گذاشتی. آری تو بودی ابراهیم خرمی که وقتی مادر بدن بی سر و دست تو را دید به یاد امام حسین (ع) افتاد.
ابراهیم جان شما چراغ راه زندگی ما هستید چراغی که با رفتن شما به جبهه دیگر هیچ وقت خاموش نمی شود و نور و روشنایی آن تمام جهان را روشن و زیبا نگه می دارد.
می نویسم از سربند یا زهرایت. می نویسم همان سربندی که با بستن اش هزاران دشمن را از خاکمان بیرون کردی. همان سربندی که حال شده چادر ما و هیچ وقت آن را از خود دور نمی کنیم و به آن عشق می ورزیم.
می دونی ابراهیم ما همه به خاطر از خود گذشتگی شما و هزاران شهید دیگر هست که الان داریم با خیالی آسوده درس می خوانیم ولی هیچ وقت خاطرات شهیدانی که از شب های که تا صبح عملیات داشتند وبا همت و صبر ایستادگی کردند را نمی شود فراموش کرد. ابراهیم مادرت می گفت: هر وقت به خانه می آمدی بدنت بوی مهر و دوستی می داد بوی گل یاس لاله میداد.
می خوام به آسمان نگاه کنم تا شاید تو را در لابلای ستاره های پور نور پیدا کنم تا شاید ببینم تورا ابراهیم.
آری ابراهیم ، خاک مهران برایمان مقدس هست خاکی که تو در آن به درجه ی رفیع شهادت رسیدی. بوسه زدن در خاک مهران آرزویم هست. ای کاش هرچه زودتر به آرزویم برسم.
شهید ابراهیم خرمی ! ما مردم شهید پرور نوبند هیچ وقت یادت را فراموش نخواهیم کرد.
آری او ابراهیم بود ، اسماعیل هم نام دیگرش بود ، برایم عجیب است، جوانی رعنا از دیار دومشهر میناب ، ابراهیم خرمی دمشهری زاده متولد پنجم تیر ۱۳۳۶، در روستای دومشهر از توابع شهرستان میناب است.
پدرش غلام، کشاورز بود و مادرش صفیه نام داشت. دوران کودکی اش را در آن روستا سپری کرد و تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. بعد از کسب مدرک ابتدایی اش مدتی به شغل کشاورزی روی آورد .
سال ۱۳۵۴ ازدواج کرد و صاحب سه پسر و یک دختر شد. بعد از مدتی برای تامین معاش به بندرعباس و جزایر اطراف و دوبی رفت و آمد می کرد . روحیه ای انقلابی داشت حتی در یکی از شورش هایی که بر ضد حکومت پهلوی شرکت داشت از ناحیه چشم مجروح شده بود ، بهمین خاطر از گذراندن خدمت مقدس سربازی هم معاف گردید.
ابراهیم مدتی در بندرعباس در شرکت شیلات جنوب اشتغال مشغول کار شد ، به دلیل انقلابی بودن و سخنرانی های روشنگرانه اش از شرکت اخراج شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سپاه پاسداران ثبت نام و انجام وظیفه نمود . دوره های نظامی اش را در بندرعباس و شیراز گذراند. پس از انجام خدمات ارزنده در سپاه حکم محافظت از مسئولین به ایشان داده شد . به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. شانزدهم مرداد ۱۳۶۲، در قلاویزان توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر ، شهد شیرین شهادت را با دل و جان نوشید.
شهید ابراهیم همچون سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) سر در بدن نداشت و پیکر بی سرش را طبق وصیت خودش در کنار قدمگاه حضرت امیر المومنین (ع) روستای نوبند تابعه شهرستان زادگاهش به خاک سپردند.
روحش شاد و یادش همواره گرامی باد!
وصیت نامه شهید ابراهیم خرمی
انالله و انا الیه راجعون
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عج) خمینی را نگهدار
با سلام و درود فراوان به امام زمان(عج) و نایب برحقش خمینی بت شکن و آرزوی پیروزی برای رزمندگان اسلام و مسلمین و دشمنان انقلاب اسلامی را بدست ما به هلاکت برسان آن هم زیر پرچم رسول اکرم(ص)وامام زمان .
ای امت شهید پرور ایران در این زمان که دشمن بعثی کافر به پشتیبانی جهانخواران شرق وغرب و ایادی داخلی اش به ما تحمیل کرده اند و وظیفه ی شرعی هر مسلمان است که به سوی جبهه ها شتافته و این مزدوران را بر جای خود بنشاند . مزدورانی که در هر نقطه از جهان خصوصا قدس عزیز را به تصرف خود درآورده اند قدسی که اولین قبله گاه مسلمین جهان است ما باید قدس را از چنگ این صهیونیست ها در بیاوریم . البته راه قدس از کربلا می گذرد.
برادران من انقلاب اسلامی خونین ما که خونبهای صدها هزار شهید زنده است هم اکنون امانتی حساس است در دست شما این امانت را شما باید حفظ کنید و حفظ کردن آن فقط با ایثار و وحدت کلمه بین مسلمین است.
پدر و مادرم : شما که زحمت کشیده اید تا مرا به این چنین وهله در زمان رسانده اید تمنا دارم که حلالم کنید و اگر می توانید که باید سعی کنید بر سر مزارم گریه و زاری نکنید که باعث شادی دشمن می شود . قرآن را در بین خود نگهدارید که این امانت پیامبر ماست . از فرزندانم مواظبت کنید و آنها را مسلمانان پیرو خط امام به جامعه تحویل دهید . و جسدم را در محل زادگاهم خاک کنید.
ابراهیم خرمی 25 / 04 / 1362
متنی زیبا در وصف شهید ابراهیم خرمی
بازی های کودکانه اش بود پشت سنگرها قایم میشد و باتفنگ تیر اندازی می کرد
پشت سنگر های مهران صدای نفس های ابراهیم می آید
نفس های که در ذهن مادر لانه کرده مادری که بود دل سوز
او هم همچون کودکان دگر بزرگ شد کودکانی که بودند شاد خرم
اوهم رفت به میدان نبرد به میدانی که دیگر بر نگشت
پشت خاکریزه های مهران جان دادی خاکریزه های که برایمان تربت است
آری تو رفتی و غم بازی های کودکانه ات را به دل مادر گذاشتی
تو رفتی وآرزوی دیدن چشمان ناز ت را به دل مادر گذاشتی
آری ابراهیم خرمی رفت رفت ودیگر هیچ وقت برنگشت
حال مادر دل تنگ می شود دل تنگ صدای نازت می شود
ابراهیم رفت ودریای از مهر محبت را با خود برد دریای که هیچ وقت طوفانی نشد
شعر و گزارش: زهرا درویشی
انتهای پیام/
باز هم از شهید بگوییم
نویسنده: برادر شهیدان حاج عباسعلی چوپانیان
پدر بزرگوارمان مرحوم غلامحسین چوپانیان فرزند مرحوم حسین سال ها قبل از تولد شهیدان ناصر و نادر [حسین] که آن زمان در کامو از توابع کاشان سکونت داشت ، شبی از شب ها در عالم خواب مشاهده می کند که روز قیامت شده و به هر کسی چیزی به عنوان نتیجه اعمال دنیوی اش اعطا می گردد. وقتی نوبت به ایشان می رسد به او دو عدد کلید برای تصاحب دو غرفه بهشتی داده می شود و به ایشان اعلام می گردد که برای سکونت برای این غرفه ها می بایستی صبر کند ؛ زیرا هنوز وقت آن فرا نرسیده است...سال ها گذشت تا در سال 1344 ناصر و در سال 1348 نادر[حسین] در شهر تهران به دنیا آمدند.
آن ها [ شهیدان ناصر و نادر ]دوران کودکی و دوران تحصیل را در شمیرانات تهران به پایان رسانیدند.
شهید ناصر بعد از خدمت سربازی در جهاد سازندگی در نیک شهر استان سیستان بلوچستان به انجام وظیفه مشغول گردید.
شهید نادر [حسین] در دبیرستان سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران در تهران به تحصیل ادامه داد. وی در سال های 1364 و 1365 بارها به ندای امام خمینی (قدس سره) لبیک گفت و در جبهه حضور یافت. وقتی دوستان و آشنایان می گفتند که: «با سن کم (16 سال) صلاح نیست که تحصیل را رها کنی و به جبهه بروی؟» در پاسخ می گفت: «حضرت امام (ره) فرموده هرکس می تواند به جبهه برود... . اگر شما نمی توانید بروید من می توانم.» که این جمله برای همگان قانع کننده و اتمام حجت بود.سرانجام او در تاریخ 10 / 12 / 1365 در عملیات کربلای 5 در شلمچه به عاشورايیان پیوست.
وصیتنامه و یادواره او نیز نزد بنیاد شهید محترم کاشان و پایگاه مقاومت شهید محراب اشرفی اصفهانی کامو از توابع کاشان و مسجد جعفری در منطقه پیروزی تهران می باشد.
آری این دو چشمه جوشان آب زلال گوارا برای آبیاری نهال نوپای انقلاب اسلامی ایران جاری و تقدیم گردیدند و ما را در حسرت دیدار و زیارتشان وانهادند. اگر چه مزارشان را در جوار امامزادگان احمد ، محمد و عبدالله علیهم السلام کامو ، به ظاهر زیارت می کنیم ولی از آن ها و تمامی شهدا شرمنده ایم که شاید نتوانسته باشیم اندکی از وصیتنامه های الهی و سیاسی آنان را عمل نماییم. پیروی از ولایت فقیه زمان حضرت امام خامنه ای دامت توفیقاته ،جلوگیری از فساد اخلاقی و اقتصادی و... از مواردی هستند که می بایستی بیش تر به آن ها توجه نماییم. ان شاءالله.
آری ، خواب پدر بزرگوارمان به حقیقت پیوست و تعبیر گشت. امید آن که مارا هم در آن غرفه ها جای دهند و در روز قیامت آواره و بی پناه نباشیم. آمین یا رب العالمین.
والدین عزیز شهیدان ناصر و نادر نیز در سال های 1373 و 1374 دار فانی را وداع گفتند.
در پایان یادآوری می شود تاکنون چندین یادواره برای شهدای کامو در جوار امامزادگان مذکور در اعیاد فطر و 22 بهمن و سالگرد دفاع مقدس و همچنین در سال های اخیر همزمان با سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی در کامو برگزار گردید. در آخرین یادواره ، خرداد سال 1390 با حضور آیت الله صدیقی امام جمعه موقت تهران و با شرکت عزیزانی از بنیاد شهید شهر کاشان و امت شهید پرور کامو و جوشقان ... با شکوه و عظمت خوبی برگزار گردید. امید است این زحمات برای همگی سرمایه دنیا و آخرت باشد.