وصیت نامه ی
شهیدعبدالله هلاکو معروف به پهلوان
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنْيَانٌ مَّرْصُوصٌ ( صف/4 )
خدا آن کسانی را که در راه او مانند سد آ هنین پیکار می کنند، بسیار دوست می دارد.
شهادت کمال انسان است. امام خمینی
سلام و درود بی پایان به رهبر کبیر انقلاب و قلب تپنده ایران امام خمینی.
سلام و درود به شهیدان راه حق و عدالت .
سلام به همه رزمندگانی که در جبهه های حق علیه باطل در سیتیز هستند تا پرچم اسلام را در سراسر جهان برافراشته نمایند .سلام و درود بر شما ملت شهید پرور ایران زمین .
رهبر کبیر ایران امام خمینی فرمود، شما جوانان و دلیر مردان به جبهه بروید تا رزمندگان احساس خستگی نکنند. بنده با شنیدن این سخن از رهبر عزیز خودم، تصمیم گرفتم که به پیر جماران لبیک گفته و به یاری رزمندگان بشتابم. تا این دژخیمان خونخوار جهان را هر چه سریع تر نابود کنیم و حق افراد مظلوم را بستانیم، زیرا همچون سرور عزیزمان امام حسین(علیه السلام) که یکی از اهداف شهادتش همین راه بود و به ما درس[ ایثار و ] شهادت آموخت، باید پیش برویم تا اسلام و انقلاب را به پیروزی نهایی برسانیم.
مکتبم اسلام،
کتابم قرآن،
معلم ام امام حسین
و رهبرم امام خمینی فرمانده کل قو ا است،
از این رو وظیفه خود دانستم راه امام حسین ام، که امام خمینی فرموده است لبیک بگویم،
و بگویم:« حسین جان فریاد "هل من ناصر ینصرنی" را به کربلای سوزان سر دادی، تو را یاوری نبود، اما اینک بنگر که شهیدان ما چه عاشقانه به ندای فرزند برومندت خمینی لبیک گفته و پاسخ مثبت می دهند.
بنده نیز برای پیروزی اسلام تا آخرین نفس و آخرین قطره خون در رگ هایم، فداکاری خواهم نمود و همانند امام حسین که چنین کاری را انجام داد و با خون خود درخت اسلام را آبیاری کرد، من نیز خط و هدف خودم را انتخاب نموده ام و هرگز از هدفم و از مسیر الهی دست بردار نیستم. از خدا می خواهم که گناهان مرا عفو نموده و مرگ را در رختخواب نصیب من نکند و شهادت در راه اسلام را بر من ارزانی دارد و همچون بدن امام حسین، بدن من نیز پاره پاره شود تا در صحرای محشر شرمنده نباشم.»
از همسر عزیزم می خواهم مرا در کوتاهی وظیفه ها مورد بخشش خود قرار دهد و سر پرستی فرزندانم را به عهده گرفته و نگذارد آن ها احساس کاستی کنند، برای آنها علاوه بر مادر بودن پدر هم باشد و همچون زینب خواهر امام حسین(علیه السلام) استقامت ورزد و هیچگونه ناراحت نباشد، زیرا وظیفه همه ماست که باید این مسیر را طی کنیم، پس چه بهتر است در راه خدا باشد. کلیه امور زندگی را به او (همسرم )واگذار می نمایم تا فرزندانم را بزرگ نموده و تحویل جامعه دهد و آنان را برای یاد گیری درس و تعلیم علم تشویق نماید، زیرا امام امت فرمود:"مدرسه سنگر است" و نباید سنگر ها را خالی گذاشت.
فرزندانم را و صیت می کنم که سلاح مرا به زمین نگذارند و مانند جوانان دیگر به جبهه رفته و از اسلام و مملکت خودشان دفاع کنند و نیز از فرا گیری درس کوتاهی ننمایند و این سنگر را نیز حفظ کنند و تا آنجا که توان دارند به تحصیل ادامه دهند.
سلام مرا به رهبر انقلاب برسانید و بگوئید اگر صد ها جان می داشتم همه را در راه اسلام فدا می کردم. از شما مردم می خواهم که هنگام خواندن نماز امام و رزمندگان را دعا کنید. به امید خدا و ان شاء الله پیروزی ازآن ماست.
بدن مرا در گلستان مینودشت کنار مزار شهیدان به خاک بسپارید.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار (الهی آمین)
به امید پیروزی رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل.
روز جمعه ۵ ـ ۱۲ـ ۱۳۶۲ عبدالله هلاکو
شهید عبدالله پهلوان در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ نذر کرده بود که اگر امام خمینی به سلامت از هواپیما فرود آید گاوش را قربانی کند. او وقتی فرود آمدن امام را از رادیو شنید بی معطلی گاو خود را ذبح نمو د و گوشت آن را درمیان مردم تقسیم نمود.
شهید پهلوان به زمان شهادت بیش از چهل سال سن داشت. او هر سال فصل زمستان را به جبهه می رفت.
آن شهید ارجمند وقتی برای هفتمین بار در سال ۱۳۶۵ عازم جبهه بود به او می گویند به خانه برگردد و در اعزام بعدی که یک ماه بعد می باشد به جبهه اعزام شود. آن شهید والا مقام بسیار تلاش می کند که او را به جبهه اعزام کنند ولی موفق نمی شود و ناچارا به خانه برمی گردد.
وقتی برخی دوستان و آشنایانش به او می گفتند تو زیاد جبهه رفته ای دیگر جبهه نرو ، ناراحت می شد و در پاسخ می گفت نباید امام (خمینی) را تنها گذاشت. او به جبهه رفت و پس از ده سال بی خبری و مفقود الاثر بودن خبر شهادتش رسید و پیکر پاکش در میان انبوه جمعیت، در روز جمعه و در ماه رمضان تشیع شد.
گفتم: این سخنوران که بی صدا غنوده اند
وه چه خوب و خواندنی سروده اند
قطعه ای بلیغ و ناب
جاودان سروده ای به رنگ عشق و آفتاب
قطعه ای که هیچ شاعری نگفت
بهترین ترانه ای که گوش آسمان شنفت
جان من نثارشان
آفتاب شعر من هماره سایه سارشان !
گفت ـ با تبسمی به رنگ غم -
" بهترین و برترین سروده زمانه است
شعر ماندگارشان
قطعه بهارشان !
این زمان ، دیده از نگاه و لب ز گفت و گو
بسته اند اگر چه ، باز
بر لب خمو ششان ترانه است
اشک را مجال های و هو مده
گوش کن به چشم خود !
در مسیر بادهای نوحه گر
بی امان به سوی جبهه می وزد
پرچم مزارشان "
این گفت و بغض من شکفت.
.
23 از 23
شهدای هری کنده (23)
وصیت نامه ی شهید میرابوطالب هاشمی
«به درستي خدا جان و مال اهل ايمان را به بهاي بهشت خريداري ميكند، آن ها در راه خدا جهاد ميكنند كه دشمنان دين را به قتل برسانند» ( توبه / 110 )
رسول خدا«صلياللهعليهوالهوسلم» فرموده است: « بايد هر مؤمن يا مؤمنهاي كه در قيد حيات است ، براي خود وصيتنامهاي باقي بگذارد.»
سلام بر شهيدان گلگون كفن پاسدار ،
اين حاميان دودمان امام حسين«عليهالسلام»
كه مانند او ميجنگند
و بسان او شهيد ميشوند
و نهال انقلاب را آبياري ميكنند.
خدايا!
به خاطر تو ، اسلام تو و قرآن تو ،
به هر كجاي دنيا،
براي مبارزه سفر خواهم كرد.
خدايا!
به خاطر رسيدن به تو
و عشق به تو از هر چيز خود ،
حتي از جان خود ، گذشته و سراسيمه به سوي تو ميآيم
اميدوارم كه قبول فرمايي كه من به جز گناه ، چيزي ديگری در كولهبارم ندارم.»
پيروان راه خدا ، رهروان خط سرخ حسين«عليهالسلام» هستند كه راضي به ريختن خون خود هستند تا مكتب اسلام ، جاودانه بماند.
كفر، هميشه در مقابل اسلام قرارداشت.
قابيل در مقابل هابيل،
فرعون در مقابل موسي،
ابوجهل و ابوسفيان ها، در برابر رسول خدا حضرت محمد«صلياللهعليهوالهوسلم»
و شيطان بزرگ آمريكا و صدام مزدور ، در برابر امام عزيزمان خميني كبير.
هميشه از اول خلقتِ انسان، براي راهنمايي بشر، ديني، كتابي، راهي و شريعتي بوده كه در اين راه هميشه طرفداران حق ، سرافراز ، پيروز ، جاويد و زنده هستند.
شهادت شربت گوارايي است كه شهيد با نوشيدن آن ، عطش قلب اش آرام ميگيرد.
شهادت نهر آبي است كه شهيد به واسطه ی شنا در آن ، به درياي بيكران و اقيانوس بيهمتا و بينهايت ميرسد.
پدر و مادر عزيزم!
من امانتي از طرف خدا در بين شما بودم و حال به سوی او بازميگردم.
اگر می خواهيد گريه کنيد، آرام گريه کنيد كه دشمن اسلام شاد نشود.
اگر به ياد من افتاديد، به ياد صحراي كربلا گريه كنيد كه در يك روز ، هفتاد و دو نفر از ياران امام حسین مظلومانه به شهادت می رسند؛
راه شهيد ، راه حسين«عليهالسلام» و راه حسين«عليهالسلام» راه خداست.
به برادرانم سيد علي و سيد مهدي توصيه ميكنم:
راه امام [خمینی] را ، كه همان خط اصيل اسلام است ادامه داده و در راه دين و اسلام كوشش و جهاد نمايند.
خدایا!
تو را به ارواح پاک شهيدان و به مقام خوبانت مرا بيامرز؛
و پدر و مادرم را از من راضی گردان.
از شما ملت غيور ايران تنها خواهشي كه دارم اين است که :
اين پير جماران ، رهبر انقلاب را تنها مگذاريد
و خودم نيز تا جان در بدن دارم تا آخرين نفس و تا آخرين قطره ی خونم از اسلام، قرآن و مكتب تا آن جايي كه بتوانم دفاع خواهم كرد.
اميدوارم كه مورد مرحمت و لطف خداوند قرار گيرم.
سرباز كوچك امام زمان
( عجل الله تعالي فرجه الشريف )
سيد ابوطالب هاشمی
.
22 از 23
شهدای هری کنده (22)
وصیت نامه ی
شهید محمود دیاری
‹‹ يَا أيهَا الَذيِنَ أمنوا هَل أدُلّكُم تِجارةٌ تُنجِيكُم مِن عَذابٍ أليم. تُؤمِنونَ بِالله وَ رَسُولِه وَ تُجاهِدونَ فِي سَبيلِ اللهِ بِأموالِكُم و أنفُسكُم ذلِكُم خيرٌ لكُم إن كُنتُم تَعلمَون ››
‹‹اي اهل ايمان! آيا شما را به تجارتي سودمند كه شما را از عذاب دردناك نجات ميبخشد؛ دلالت كنم؟ آن تجارت اين است كه به خدا و رسول او ايمان بياوريد و با مال و جان خود در راه خدا جهاد كنيد. اين كار از هر تجارتي بهتر است اگر دانا باشيد.››
به نام « الله » پاسدار حرمت خون شهيدان
و رحمت پروردگار متعال بر ارواح مقدس شهداي اسلام
و سلام خدا بر دلير مردان جبهه ی توحيد و خانوادههاي معظم شهدا
و سلام بر تمام رهبران الهي به ويژه رهبر عظيمالشأن انقلاب اسلام ـ امام خميني.
سخن پيامبران الهي و امامان معصوم و انسان هاي مخلص و با تقوا ، سخن قرآن است كه ميفرمايد: ‹‹ إنّا لله و إنّا إليهِ راجِعون›› يعني همه از خدائيم و به سوي او بازگشت ميكنيم.
حال كه همه ما مردني هستيم و بايد از اين دنياي فاني برويم چه خوب است كه مردن ما شرافتمندانه باشد، كه همان شهادت در راه خداست.
انسان زماني داراي ارزش است كه ارزش هاي انساني را در خود زنده و روح ملكوتي خود را به فضايل اخلاقي آراسته كند ، به ماديات دنيا دل نبندد و اعمال خود را خالصانه براي خدا انجام دهد.
تنها چيزي كه در روز قيامت به درد انسان ميخورد، ايمان و عمل صالح است و سعادت انسان در سايه ی همين دو چيز است.
انساني كه در راه خدا به شهادت ميرسد در حقيقت ارزش هاي الهي را در جامعه زنده ميكند و جامعه ی مرده را حياتي دوباره ميبخشد. همان طوري كه سرور و سالار شهيدان امام حسين«عليه السلام» با شهادت خود اسلام ناب محمدي«صلي الله عليه و آله و سلم» را حياتي دوباره بخشيد.
اي عزيزان!
بدانيد كه ما با شهادت از دست نميرويم، بلكه آنرا به دست ميآوريم
و ما زماني به دست خواهيم آورد كه در راه خدا به شهادت برسيم؛
و شهادت براي انسان مخلص يك موفقيت و پيروزي است نه شكست.
از خدا بخواهيم كه مرگ ما را شهادت در راه خودش قرار بدهد كه مرگ طبيعي براي يك فرد مسلمان مايه ننگ و بدبختي است،
خصوصاً براي يك فرد بسيجي كه نمونه بارز ايثار و از خود گذشتگي و شهامت است. ما كه داخل يك تشكيلات اسلامي به نام بسيج هستيم، بايد نهايت كارمان به شـهادت ختم شود؛ و إلاّ ضرر كردهايم.
پدر و مادرم ،
زماني كه خبر شهادت مرا شنيدند گريه و زاري نكنند, بلكه افتخار كنند چنين فرزندي را تربيت كردند و در راه إحيای دين مقدس اسلام هديه نمودند.
به برادرانم وصيت ميكنم:
راه شهدا را ادامه دهند و پيرو ولايت فقيه باشند و درس هايشان را خوب بخوانند.
به خواهرانم وصيت ميكنم:
همچون زينـــــب كبري«سلام الله عليها» مقــاوم، صـبور و پيامرسان خون شهدا باشند و حجاب اسلامي خود را رعايت كنند.
به برادران بسيجي و حزبالله محل وصيت ميكنم:
اولاً؛ خود را بسازيد تا الگويي براي ديگران باشيد.
ثانياً؛ راه شهدا را ادامه بدهيد و مسؤوليتهايي كه به شما محول ميشود به نحو احسن انجام دهيد .
ثالثا: چراغ عقل خود را با نور علم و خواندن كتاب هاي اسلامي و مذهبي روشن كنيد و اگر بدي و خطايي از من ديدهايد به بزرگي خودتان مرا عفو كنيد.
خدايا!
امام عزيزمان را تا انقلاب مهدي برايمان محفوظ بدار.
شهادت در راهت را نصيب ما بگردان.
رزمندگان اسلام را در تمام جبههها منصور و مؤيد بگردان.
زيارت قبر امام حسين«عليه السلام» را نصيب ما بگردان.
دشمنان اسلام و مسلمين را خوار و ذليل بگردان.
فرج آقا امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشريف» را نزديك بگردان.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
سرباز كوچك آقا امام زمان
«عجل الله تعالي فرجه الشريف»
محمود دياري هريكندهاى
06 / 09 / 1365
.
21 از 23
شهدای هری کنده (21)
وصیت نامه ی شهید سید ربیع میرنیا
«وَ لا تَحسَبَنَّ الذينَ قُتِلوا فِي سَبيلِ الله أَمواتاً بَل أحياءٌ عِندَ رَبِهِم يُرزَقُونَ ؛ مپنداريد آنانكه در راه خدا كشته شدهاند مردهاند، بلكه از زندگانند و در نزد خدا روزي ميخورند.» «قرآن مجيد»
با نام خدا و با ياد اولياء و انبيائش
و سلام بر رهبر كبير انقلاب اسلامي،
سلام بر حافظان انقلابش، رزمندگان دلير اسلام
و سلام بر ارواح شهدا و شهيدان زنده و معلولين جنگ و انقلاب.
اينجانب سيد ربيع ميرنياء هري كندهاي،
فرزند ميرصالح ، متولد 1340،
به وحدانيت الله و رسالت محمد«صلياللهعليهوالهوسلم»
و امامت علي«عليهالسلام»
و يازده فرزندش«عليهمالسلام» شهادت ميدهم.
از آن جا كه مرگ از يقة پيراهن به آدم نزديكتر است، هر انسان معتقد به معاد و رستاخيز بايد خود را براي رفتن به ديار آخرت آماده كند.
من هم با نوشتن وصيت نامه، آماده ی شهادت ميباشم و وصيام، پدرم و قيم فرزندانم، برادرانم ميباشند.
پدر و مادر و هم شهريان عزيز!
چرا به جبهه آمدم؟ آخر به قول معروف آبم كم بود، نانم كم بود.
بدانيد كه من بدون اجبار و با اختيار خودم به جبهه آمدم و تمام مشكلات را به جان خريدم.
اميد آن است كه در آخرت از سپاه حضرت محمد«صلياللهعليهوالهوسلم» باشم.
خواستم بگويم كه ما شيعه ی علي و حسين ايم.
چه شيرين و دل نشين است پيش زن و فرزند و پدر و مادر بودن و در ديار خود زيستن،
اما بر شيعه ی علي ننگ است در خانه بنشيند و دينش، قرآنش و وطن اش در معرض تجاوز كفار قرار گيرد.
به خود ميگويم مگر امام حسين«عليهالسلام» با داشتن ياران اندك نميدانست شهيد ميشود؟
جوان 18 سالهاش، كودك 6 ماههاش كشته و زنان، فرزندان و خواهرش به اسيري ميروند؟
چرا با مظهر كفر صلح نكرد؟ به جبهه آمدنم را در اين چراها بجوييد.
در سال 61 هجري وقتي كه ياران اباعبدالله«عليهالسلام» به شهادت رسيدند امام خطاب به تــــــــاريخ ميفرمايد: « هَل مِن- ناصرٍ يَنصُرني » آيا كسي هست مرا ياري كند. اين گفتة امام خطاب به لشكريان يزيد نبود بلكه به من و تو و شما بود كه مرا ياري كنيد.
نگذاريد خون شهيدان كربلا به هدر رود. اسلام خون مي خواهد.
وصيت پيامبر«صلياللهعليهوالهوسلم» خون ميخواهد. آن جا كه ميفرمايد: من دو چيز در بين شما امت اسلامي به يادگار ميگذارم قرآن (كتاب الله) و عترت نبوي.»
بله ، هنوز پيكر مبارك رسول اكرم«صلياللهعليهوالهوسلم» غسل داده نشده بود كه هياهويي در سقيفه بلند شد.
توطئهاي كه به خلع برادر، وزير، وصي و جانشين پيامبر انجاميد.
چه بي وفا بودند كه وصيت پيامبــــر«صلياللهعليهوالهوسلم» را ناديده گرفتند.
آتشـــــها برافروخته شد.
جنـــــگ ها به پا شد. خون ها ريخته شد. صفين، نهروان، كربلا و…
در كربلا امام حسين«عليهالسلام» فقط و فقط براي حفظ وصاياي پيامبر«صلياللهعليهوالهوسلم» ايستاد و امروز فرزندش امام خميني، پرچمدار خونين كربلاست و با بانگ هل من ناصرش ـ هر كس ميتواند به جبهه برود ـ ما را ميخواند.
آنان كه در دهه ی محرم بر سر و سينه ميزنند و با خود ميگويند كه نبودم در كنار امام حسين«عليه السلام» كه دماري از يزيد ويزيديان در بياورم، امروز راه باز است.
وقتي كه امام حسين«عليهالسلام» به كربلا رسيد، شب هنگام چراغ را خاموش كرد و فرمود: هر كس عشق به زن، فرزند، منزل نو، ماشين نو و زندگي مرفه او بر عشق به لقاءالله ميچربد، آزاد است. آنان كه مشكلات زندگي و شغلي را بهانه م يكنند، آزادند. امروز هم آزادند آنان كه، دم از اسلام و انقلاب مي زنند و هنوز نميدانند جبهه در كدام سمت كشور است و فقط به دنبال پست و مقام و زندگي مرفهند، در ديانت خود هنوز اندر خم يك كوچهاند.
و شما اي مردم!
اسلام به شما و خون شما احتياج دارد، پس راهتان را همچون رانندهاي كه بر سر دوراهي رسيد، انتخاب كنيد.
مسير الله، حق است و مسير شيطان، باطل؛
و بقول مرحوم شريعتي: « آنان كه رفتند، كار حسيني كردند و آنان كه ماندند، بايد كار زينبي كنند وگرنه يزيديند.» كار زينب افشاء باطل بود. كار زينب تبليغ به حق بود. پس اگر نمي توانيد بجنگيد بايد زينبي باشيد.
محل دفنم گلزار شهداي هري كنده باشد و به بازماندگانم توصيه ميكنم كه هر وقت كدورت كشته شدنم رنجشان مي دهد، به ياد حسين شهيد«عليهالسلام» گريه كنند.
پس براي من در مجالس و در جمع مردم گريه نكنيد، زيرا هميشه اين احتمال ـ وجود- دارد كه يك ضد انقلاب با گرية شما بخندد. هم چون كوه استوار باشيد.
من هدفم اين نيست كه شهيد شوم، ولي اگر شهيد شدم بسي مايه ی افتخار است، زيرا شهادت آرزوي مردان مومن و مَنِ سر و پا تقصير ميباشد.
بالاخره انسان بايد به سوي خدا برود.
جواني در يك سانحة اتومبيل كشته ميشود و داغ بر دل پدر و مادر ميگذارد.
پيرمردي در بستر بيماري ميميرد.
چه عالي است كه انسان در جهت حفظ آبروي خود و دين و ناموسش كشته شود و در چنين حالتي است شهيد است و شهيد هميشه شاهد است.
خون حسين«عليهالسلام» مي جوشد و انقلابي به بار ميآورد.
اما سفارش به پدر اين است كه ؛
اولاً حلالم كنيد
و ثانياً از خداوند ميخواهم كه به شما صبر عطا بفرمايد.
از اين كه نتوانستم براي شما فرزند خوبي باشم مرا ببخشيد، زيرا من اكبرت شدم كه در كربلا به قربانگاه رفتم تا اسلام زنده بماند.
و تو اي مادرم!
شيرت را حلالم كن و سر بالا نگهدار كه مادر شهيد هستي.
دو يادگارم را به تو و همسرم ميسپارم. باشد كه به خوبي تربيت شوند.
مبادا زير بار زور بروند.
مبادا احساس حقارت كنند.
مبادا احساس يتيمي كنند.
هميشه بايد سر بالا نگهدارند و مفتخر باشند كه فرزند شهيدند.
مبادا در درس خواندن غفلت كنند.
مبادا در تقوي غفلت كنند.
مبادا پسرم هادي، حفظ آبروي پدر را فراموش كند
و دخترم هدي، علاوه بر اين ها از حجاب اسلامي غفلت كند.
مادرم!
ميدانم با چه رنجي بزرگم كردهايد.
ولي اي عزيزان! هر وقت غم از دست دادن فرزند رنجتان ميدهد به ياد شهداي كربلا باشيد.
به ياد حسيــن«عليهالسلام» و أمّ ليلا باشيد كه علي اكبرشان را در راه خـدا از دست دادند.
خداوند به شما صبر عنايت فرمايد.
اما برادران و خواهران!
ميدانم غم از دست دادن برادر كمر انسان را ميشكند، اما چه كنم كه قرباني راه خداييم.
امام حسين«عليهالسلام» نيز عباس«عليهالسلام» را از دست داد.
شما را به صبر، ادامه ی راه خودم، جنگ، جهاد و تقوي دعوت ميكنم و به خواهرانم، حجاب كامل اسلامي را توصيه ميكنم.
از همة فاميلان، دوستان و آشنايان تقاضا دارم كه مرا مورد عفوشان قرار دهند.
سخني با همكاران و دانشآموزان عزيز:
برادران و خواهران!
انسان خطاكار است و خطا هم بخشودني.
پس اگر از جانب من برخورد بد با شما شد بايد به بزرگيتان مرا ببخشيد.
پيامبر اكرم«صلياللهعليهوالهوسلم» ميفرمايد:« اولين قطرة خوني كه از شهيد ريخته ميشود تمام گناهانش پاك ميشود، مگر حقالناس.» فقط بدهكاري ما، حقالله نيست بلكه حقالناس هم هست. يعني اگر شما مرا عفو كنيد خيالم از بابت حقالناس راحت است.
و شما همكاران!
فقط براي رضاي خدا كار كنيد كه(در آن صورت) اجرتان با خداست.
و دانشآموزان عزيز!
اي اميدهاي آينده ی اسلام و مملكت!
شما را به درس خواندن و تربيت نيكو پند ميدهم, باشد كه به دل بنشيند.
بدانيد كه تا زماني كه ظلم هست، مبارزه هست و تا مبارزه است، شهادت هم هست. پس براي رفع ظلم و ستم به پيش، تا پيروزي نهايي.
و اما اي همسرم!
از اين كه مُكدّرت(ناراحت) كردهام و بعضي اوقات برخورد تندي با شما داشتهام بايد مرا ببخشيد.
دست بچهها را به دست تو سپردم،
باشد كه زينبگونه كار كني كه بچهها احساس يتيمي نكنند.
هم برايشان مادر باش و هم پدر.
در تربيت آن ها كوشا باش.
خداوند به شما صبر عطا فرمايد
و از اين كه همسر شهيدي، سر بالا نگهدار و بدان افتخار كن.
اما فرزندانم هادی و هدی ؛
اميدهاي آينده ی من!
بدانيد كه من در راه خدا كشته شدم، پس راه مرا ادامه دهيد.
به حبلالله چنگ بزنيد.
در كارها و درس كوشا باشيد،
چرا كه شما فرزند شهيد هستيد.
هيچ وقت خود را يتيم نناميد كه پدرتان زنده و در نزد خداست.
ديگر عرضي نيست. به اميد پيروزي هر چه زودتر رزمندگان اسلام و زيارت كربلا.
ديدار در قيامت .
وَ السلامُ علي مَنِ إتَّبع الهُدي
كنار رود بهمنشير
كوچك همه ی شما
سيد ربيع ميرنياء هريكندهاى
30/09/1365
.