20 از 23
شهدای هری کنده (20)
وصیت نامه ی شهید سیدابراهیم میری
«وَ لا تَحسَبَن الذينَ قُتِلوا فِي سَبيلِ الله أَمواتاً بَل أحياءٌ عِندَ رَبِهِم يُرزَقُونَ»
‹‹كساني كه در راه خدا كشته شدهاند مرده مپنداريد، بلكه آنها زندگاني هستند كه نزد پروردگار خود روزي ميخورند.››
« منطق شهيد دميدن روح است بر پيكرهاي مرده. » «شهيد مطهري»
ما جمله به راهيم ره سرخ حســــين از نـسل دلاوران بـدريـم و حنــــيـن
جمله كفن پوشيده به صف ايستاده تا اين كه چه فرمان دهد آن پير خمين
سپاس بيكران خداوند يكتا را كه به ما هستي بخشيد
و ما را از نعمت هاي بي شمار خود برخوردار ساخت
و بازگشت همه بسوي اوست.
سلام و درود بيكران به سرور آزادگان جهان و سالار شهيدان حضرت حسين بن علي«عليه السلام» كه به ما درس چگونه زيستن و چگونه مردن را آموخت.
با سلام و درود بيكران به منجي عالم بشريت حضرت مهدي«عجل الله تعالي فرجه الشريف»
و با سلام و درود بيكران به رهبر كبير انقلاب و اميد مستضعفان جهان حضرت امام خميني
و با سلام و درود فراوان بر پويندگان خط سرخ و خونين شهادت.
اينجانب سيد ابراهيم ميري, داراي شماره شناسنامه 560, پس از ايمان كامل به مبدأ و معاد و اعتقاد به رسالت انبيا و امامت اولياءالله افتخار ميكنم كه توانستهام نداي حق را پاسخ دهم و در جبهه هاي نبرد حق عليه باطل شركت نمايم و اينك قلم در دستم روي كاغذ ميلرزد.
به ياد دارم كه بارها قلم را در دست گرفتهام و بر روي كاغذ لغزاندم و وصيتنامهام را نوشتهام به اين اميد كه زنده باز نگردم ولي چه كنم كه شهادت نصيب ام نشد، اما باز هم اميدوار به رحمت خداوند يكتا ميباشم كه در اين راه شهادت را نصيب ام گرداند و مرا غريق رحمت خويش گرداند.
پدر و مادرم!
اگر من شهيد شدم ناراحت نباشيد و خدا را شكر كنيد كه فرزندتان در راه خدا شهيد شد، چرا كه شهادت, خود سعادت بزرگي است.
اگرچه فرزند خوب و شايستهاي براي شما نبودهام و نتوانستم براي شما كاري انجام دهم، اميدوارم كه مرا ببخشيد و مرا از دعاي خير خود فراموش ننماييد.
هم چنين پيوسته در خط ولايت فقيه باشيد و امر رهبر را به گوش بگيريد و هرگز از انقلاب اسلامي دل سرد نشويد و رهبر عظيمالشأن را تنها مگذاريد، چرا كه وجود رهبر عزيز و انقلاب اسلامي از رحمت هاي بي شمار خداوند است كه بر سر ملت ما باريدن گرفت تا به ياري الله و در سايه جمهوري اسلامي و تحت راهنماييهاي پيامبر گونه امام امت رستگار شويد.
سلام بر برادران عزيزم!
اگر در طول زندگي از كوچكي تا به حال با هم بودهايم حرف يا چيزهايي به شما نسبت دادهام و شما را ناراحت كردم مرا ببخشيد.
شما برادران راه مرا ادامه دهيد و نگذاريد سلاح گرم من به زمين بيافتد و به دشمنان بفهمانيد كه اگر ابراهيم رفت، ابراهيم ديگري به پا ميخيزد و تا دشمنان تسليم اسلام نشوند و ما پيروز نشويم، بر جاي نخواهيم نشست.
برادر محمد جان و جمال جان!
بچههاي خود را طوري تربيت كنيد و پرورش دهيد كه براي جامعه اسلامي مؤثر باشند و به جامعه اسلامي خدمت نمايند.
و به فائزه سلام ميرسانم و اميدوارم كه ايشان طوري پرورش يابد كه در جامعه اسلامي الگو و نمونه باشند و حجاب خود را آنگونه رعايت نمايند كه اسلام دستور ميدهد.
سلام بر خواهران عزيزم!
شما حجاب خود را رعايت نماييد و به شعار اكتفا نكنيد، بلكه شما مسئوليتي زينبي داريد و بايد پيام شهيدان خود را به جهان صادر كنيد و خود نيز بدان عمل كنيد.
و سلام به دوستان و همسايهها و فاميلان و آشنايان ؛
ميدانم شما را آزار و اذيت كردم و پشتسر شما غيبت كردم و دروغ گفتهام!
به بزرگي خودتان مرا ببخشيد كه خدا هم مرا ببخشد.
ديگر مزاحم وقت شما نميشوم و شما را به خداوند تبارك و تعالي ميسپارم.
خدا يار و نگهدارتان باد.
به اميد پيروزي حق بر باطل
و آزادي كربلا و قدس عزيز از چنگال خونآشامان و غارتگران بعثى و صهيونيستى.
13 / 10 / 1365
21ربيعالثاني 1407 هجري- قمري
سيد ابراهيم ميری
.
19 از 23
شهدای هری کنده (19)
وصیت نامه ی شهید امامعلی فاضلی
إنَّ الله اشْتَري مِنَ المُؤمِنينَ أنفُسَهم وَ أموالَهم بِأنَّ لَهم الجَنَّة، يُقاتلونَ فِي سَبيلِ اللهِ فَيَقتلونَ وَ يُقتَلونَ.
« به راستی! خدا جان و مال اهل ايمان را به بهاي بهشت خريداري كرده ، آن ها در راه خدا جهاد مي كنند و دشمنان دين را به قتل ميرسانند و يا خود كشته ميشوند. «سوره توبه»
با درود و سلام به امام امت و مردم شهيد پرور.
سلام و درود بر رزمندگان اسلام و كساني كه در جبهه با دشمن ميجنگند؛
و با درود فراوان به شهيدان گلگون كفن كه با خون خود درخت انقلاب اسلامي را آبياري كردند.
اينجانب امامعلي فاضلي ، فرزند سالار ، داراي شماری شناسنامه 598 و تاريخ تولد 1348.
از آن جا كه هر كس قبل از مرگش ، وظيفه ی شرعي دارد كه وصيتنامه ی خود را بنويسد ، من هم آن را (مينويسم و) به يادگار ميگذارم.
هدف من از رفتن به جبهه ، ياري اسلام بوده است،
چرا كه هم اكنون اسلام احتياج به خون دارد.
اسلام، امروز نياز به ياري ياران حقيقي دارد.
من جبهه را وسيلهاي براي رسيدن به خدا ميدانم
و من بسيار افتخار ميكنم كه در راه خدا، به خاطر خدا، به خاطر حفظ اسلام ـ اگر خدا دوستم بدارد ـ به شهادت برسم.
و اما اي مردم!
جبهه های اسلام را خالي نكنيد و راه شهدا را دامه دهيد
و نگذاريد كه اسلحه ی شهدا بر زمين بماند.
بر شما مردم است كه هرگز مانع رفتن فرزندانتان به جبهه نشويد ، بلكه با خوشحالي ، فرزندانتان را راهي جبههها كنيد.
اي برادران هم سن و سالم!
راه مرا ادامه دهيد.
دل به مال دنيا نبنديد.
مانند آن كساني نباشيد كه پدر و مادرشان، سر آن ها را به مال دنيا گرم ميكنند و آن ها را از آن سعادت بزرگ محروم ميكنند.
اي دوستان من!
از شما مي خواهم كه در كارهاي مذهبي محل شركت كنيد.
به برادران مذهبي دست همت دهيد و كارهاي محل را انجام دهيد؛
مخصوصاً كتابخانه را رها نكنيد و هميشه كتابخانه را باز كنيد و مردم را ارشاد كنيد و آگاه نماييد.
هم كلاسی های من!
از شما ميخواهم، حال كه در پشت جبههها هستيد و نميتوانيد به جبهه برويد، پس درس خود را به خوبي بخوانيد و در مقابل فريبهاي منافقين، هم چون كوه استوار باشيد.
و اي همه ی برادران و خواهران عزيزم!
من به شما سفارش ميكنم كه در همه ی كارها تقوا را پيشه ی خود كنيد؛
و خدا را ناظر اعمالتان بدانيد.
مبادا كاري كنيد كه باعث شود كه حتي يك قطره از خون شهيدان پايمال گردد.
و اما شما اي پدر عزيز و مادر گرامي ام!
مي دانم از شنيدن خبر شهادت من دلتان شكسته ميشود؛
چون شما با تحمل مشكلات زياد ، مرا هم چون برادران ديگر تربيتم كرديد تا آن كه روزي عصاي دست شما باشم؛
ولي ميدانم كه انسان روزي ميميرد ، چه خوب است كه مردن او در راه خدا باشد و براي شما چه سعادتي بالاتر از اين كه فرزندي را در راه خدا دادهايد.
من اميدوارم كه شما در قيامت پيش خدا و پيش فاطمه ی زهرا«سلاماللهعليها» روسفيد گرديد.
اي پدر و مادر دل سوزم!
در آخر از اين كه در مدت عمري كه خدا به من داده بود نتوانسم پسر خوبي براي شما باشم، مرا ببخشيد و از خدا بخواهيد كه مرا به عنوان قرباني در راهش قبول نمايد.
خدايا!
از تو ميخواهم كه تا انقلاب مهدي«عجل الله تعالی فرجه الشريف» حتي كنار مهدي، امام[ خمینی ] را نگه دار.
به اين خانوادههاي شهدا صبر عنايت بفرما.
آن هايي كه با اسلام دشمني ميكنند اگر قابل هدايت هستند، هدايت؛ و گرنه نابودشان بفرما!
خدايا!
خودت كمك كن تا اين جنگ به زودي به نفع اسلام و مسلمين به پايان برسد.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
سرباز كوچك امام زمان
«عجلاللهتعاليفرجهالشريف»
امامعلي فاضلی
در داخل نخلستانهای خرمشهر
03/10/1365
.
6 از 23
شهدای هری کنده (6)
وصیت نامه ی شهید نبی الله سالاریه
«فألذينَ هَاجَروا وَ أُخرجوا مِن ديارِهِم وَ أُوذوا في سَبيلي و قَاتَلوا و قُتِلوا ولاكَفِّرَنَّ عَنْهم سيِّئاتِهم »
پس كساني كه هجرت كردهاند و به خاطر حمايت از حق ، از خانههايشان آواره و اخراج شده و در راه من آزارها ديدهاند و جهاد كردند و به شهادت رسيدهاند , من حتماً گناهانشان را پوشانده و آنان را خواهم بخشيد.
با درود و سلام به روان پاك شهيدان از هابيل تا شهداي جنگ تحميلي
و با سلام به رهبر كبير انقلاب امام خميني
و با سلام به شما امت مبارز و هميشه در صحنه ی انقلاب.
وصيت نامه ام را بنا به وظيفه ی شرعي كه بر دوش هر مسلماني قرار دارد مينويسم؛
زيرا كه پيامبر اكرم«صلياللهعليهوالهوسلم» آن را چنان مهم دانست كه فرموده:« هر كه وصيت كرده و بميرد، گويا شهيد از دنيا رفته است.»
بارخدايا!
من تو را شكر ميكنم كه براي رضاي تو به جبهه جهاد اصغر آمدم تا با صداميان بعثي بجنگم.
من با آگاهي كامل كه به شهادت در راه خدا دارم؛
براي دفاع از مملكت اسلامي و به نداي امام لبيك گفته و راهي جبهههاي حق عليه باطل شدم؛ به اميد آن كه نهال نو پاي انقلاب اسلامي بارور گردد و باعث رشد فكري جامعه ی جهاني اسلام گردد.
من از خويشاوندان، دوستان و ديگران عاجزانه ميخواهم :
براي عفو گناهانم دعا و استغفار كنند تا خدا مرا بيامرزد.
بنده ی گناهكار هستم اما باز هم از درگاه خدا نااميد نيستم. ولي آيا كشته شدن مرا ميتوان شهادت ناميد؟
من خود را لايق شهادت نميبينم ولي (خدايا) ميدانم كه تو، توبه پذير هستي « إن الله يُحِبُّ التوابين » پس توبه ی مرا در درگاهت بپذير.
پيام من به شما ملت شهيدپرور اين است كه :
در هر حال و هميشه پشتيبان ولايت فقيه و روحانيت مبارز باشيد و آن چنان به دنيا دل نبنديد كه گويا تا آخر زنده خواهيد ماند؛
و از شما ملت قهرمان استدعا دارم كه بر هواي نفس خويش چيره و از آرزوهاي طول و دراز خود صرف نظر كنيد و به فكر فرداي خود باشيد كه (قيامت) جايگاه ابدي براي همه است.
اگر ميخواهيد در اين دنيا و آخرت سعادتمند و پيروز گرديد از قرآن كريم و پيامبر اكرم «صلياللهعليهوالهوسلم» اطاعت كنيد و هيچ وقت مسجدها را خالي نكنيد. هرگز از هم جدا نشويد و با وحدت و همبستگي در بين خود، دشمنان اسلام را مأيوس كنيد.
بعد از درود و سلام، اين جمله را اضافه كنيد؛ آنچــه كه مرا از اين دنياي فاني به جبــــهه كشانده و به جاي (واقعي) خود نزديك تر نموده، عشق و علاقهام نسبت به خدا بود و بس.
مردم!
ننگ است ،
براي ما و تمام مسلمين جهان كه اسلام احتياج به ياري و كمك داشته باشد اما ما بيتفاوت نسبت به اين امر بزرگ باشيم؛
زيرا همه ی ما با رفتن به جبهه جنگ حق عليه باطل به ابرقدرت ها ميفهمانيم كه انقلاب اسلامي را تا انقلاب حضرت مهدي«عجلاللهتعاليفرجهالشريف» برپا خواهيم داشت.
برادران!
هميشه در امور زندگي خود، اخلاق اسلامي را رعايت كنيد. نسبت به همديگر حسد و تكبر نورزيد و پشتيبان اين انقلاب باشيد. خدا نكند كه از بار مسئوليت الهي كه بر گردن فرد فردتان قرار دارد غفلت كنيد.
اي برادران عزيز!
اين راه پرفضيلت را كه شهيدان رفتهاند؛ ادامه دهيد كه اين راه، راه امام حسين «عليهالسلام» است و نكند كه در رختخواب ذلت بميريد كه امام حسين «عليهالسلام» و 72 تن از يارانش در ميدان نبرد شهيد شدند.
من از مادران ميخواهم؛
نكند فرزندان خويش را ـ كه خودشان راه خدا را بهتر ميشناسندـ از رفتن به جبهه نهي كنند.
پدر جان!
من در درجه ی اول متأسفم كه نتوانستم چند سالي كه در دنيا بودم به شما كمكي بكنم و براي من گريه نكن و ناراحت نباش؛ پس خوشحال باش كه توانستي چنين فرزندي را تربيت كني و به جبهه ی حق عليه باطل اعزام كني.
و اي مادر پر مهر و محبت ام!
گرچه دوري من براي شما سخت است ولي در اين زمان، اسلام راستين كمك و ياري ميخواهد و من بنا به وظيفه ی شرعي خود، راهي جبههها شدم؛
پس در تشييع جنازة من گريه نكن، ناله و زاري را براي امام حسين«عليهالسلام» بكن كه بيش از چند يار نداشت و پس از جنگ خانواده هايشان را آواره كردهاند.
تو اي برادر عزيزم!
اخلاق اسلامي را سرلوحه ی خود قرار ده و وقتي كه جنازة من را آوردند؛ شما هم چون امـــــام حسين«عليهالسلام» باشيد.
چون امام حسين«عليه السلام» پيكر غرق به خون برادرش عباس را كه هر دو دست اش از بدن جدا شده بود ديد؛ خودش را در حضور دشمنان سرافكنده نكرد؛ و شما راه پرفضيلت شهدا را ادامه دهيد.
خواهران و زنداداشم!
شما بهترين كاري كه در هر زمان ميتوانيد بدان عمل كنيد رعايت حجاب اسلامي است و همه ی شما لابد به مسؤوليت خطير خود آشنا هستيد لكن تذكري بود كه گفته شد.
خواهرانم!
هم چون حضرت زينب «سلام الله عليها» پيام شهدا را به تمام مسلمين برسانيد.
اگر از من بدي ديدهايد مرا ببخشيد
و هيچوقت برايم ناراحت نباشيد زيرا من به خاطر رضا و خشنودي خدا و براي نجات اسلام پا به ميدان شهادت نهادم
و در اين راه، بهترين سعادت نصيب ام شد و آن چيزي است كه بر روي صفحه ی كاغذ نميآيد.
به اميد پيروزي اسلام بر كفر جهاني.
خدايا ـ خدايا، تا انقلاب مهدي، خميني را نگهدار.
فرزند حقيرتان؛ نبی الله سالاريه
.
17 از 23
شهدای هری کنده (17)
وصیت نامه ی شهید محمدعلی صیادی
با درود و سلام بيپايان نثار تمامي انبياء خصوصاً خاتم پيامبران و به تمامي أئمة معصومين«عليهم السلام» به ويژه مهدي موعود«عجلاللهتعاليفرجهالشريف» هم چنين نائب خاص آن حضرت ،خورشيد جماران.
خدايا!
تو را سپاس فراوان ميگويم كه قلب مرا پر از عشق و معرفت راه خودت كردي.
خداي من!
مولاي من!
تو را بسيار شكرگزارم كه مرا در برههاي از زمان آفريدي كه راه حق و حقيقت با پرچمي خونين كه نمايانگر قيامي شبيه جهاد امام حسين«سلاماللهعليه» ميباشد، جلوهگر شده است و انصار ميطلبد.
بزرگ معبودا!
تو را ميپرستم
و سر تعظيم بر درگهت فرود ميآورم كه در طول زندگي كوتاهم در مقابل كشش هاي متفاوت دنيوي اعم از هواي نفس، لذت هاي زودگذر مادي، حب جاه و مقام و علاقه به ثروت، هميشه و همواره برايم پناهگاه بودي.
در زندگيام از تو ميخواهم:
اولاً ؛ به من شناخت و معرفت خودت عطا كني و اعمالم را در جهت آنچه كه خودت صلاح ميداني، هدايت كني.
ثانياً؛ بزرگ ترين آرزوي من در اين دنيا يعني شهادت در راه خودت را نصيب اين بنده ی حقير و ذليل و گناهكار بكني. إنشاءالله
شهیدان زنده اند الله اکبر
پروردگار من!
ميدانم ،
اگر با مرگ طبيعي از اين دنيا بروم، بار گناه من كه بسيار هم سنگين شده؛ در روز قيامت در مقابل خودت و اوليا درگاهت شرمنده و روسياه ميشوم.
از تو عاجزانه ميخواهم كه شربت شيرين شهادت را به من بچشاني.
برادران، خواهران و امت شهيد پرور هري كنده!
من ميدانم
با اينكه پروردگار بزرگ من ، ناظر بر اعمال ناشايست من ميباشد، با اينكه گناه و خطاهاي من بسيار زياد ميباشد؛
يقين ميدانم لطف و بخشش او خيلي بيش تر از قصاص و انتقامجويي اوست
و اين در حالي است كه مردن در اين راه خطير كه در واقع پرواز جانانه ی روح من بسوي معبود خودم ميباشد، نصيب ام شد.
سخني با امت حزبالله ، خويشان ، خانوادهام!
جوانان حزبالله و مردم مقاوم!
در همه ی كارها، توكل بر خدا يادتان نرود.
از اهّم مواردي كه در همه ی زمان ها بايد مدّ نظرتان باشد، تقوي، تقوي، تقوي ميباشد.
نهايتاً در زندگي و جامعه ، خون شهدا يادتان نرود.
به فكر شهدا باشيد و قدري بينديشيد كه اين عزيزان ما داراي چه بينش و هدفي بودند.
براي چه دست از خانواده و لذت هاي پشت جبهه كشيدند؟
و آيا شهدا ميخواستند كه فرزندانشان در ابتداي زندگي هواي بيپدري به سرشان بيافتد؟ هرگز!
جوانان مسلمان!
اين را بدانيد؛ هر شهيدي كه شهادت نصيب مقامش ميشود، مسؤوليت شما بسي بزرگ تر ميشود.
خانوادههاي معظم شهدا!
اين توفيق بزرگ را كه از طرف خداوند به شما رسيده قدر بدانيد. مطمئناً، در قيامت خداوند ثواب شما را جداي از خانوادههاي ديگر در نظر ميگيرد.
خانوادههايي كه مفقودالاثر دادهايد!
همان طوري كه شما بهتر ميدانيد؛ اين دنيا مانند يك لحظه ی چشم بر هم زدن ميباشد. خوشا به حالتان كه نزد اهل بيت اطهار«عليهمالسلام» مقرب ميباشيد. در روز جزا كه خداي بزرگ وعده ی آن را به انسان ها داده است، شما منزلتي والا داشته و داريد.
سفارشم به طالبان علم ؛
برادران عزيز! به فرموده ی پيامبر اكرم ( صلياللهعليهوالهوسلم ) :« كسب علم بر همگان واجب است. »
[ شما نیز ] اوقات خويش را به طريقي صرف كنيد كه در علم غرق شده و هنگام رقابت و وارد شدن به دانشگاه در مقايسه با افراد بيتفاوت ، پيشقدم باشيد.
دانشجويان گرامي!
علاوه بر كسب علم؛ از اهم موارد، علم همراه با عمل ميباشد كه البته عمل بيريا مورد نظر است.
بدانيد كه در قبال خون شهدا به ويژه دانشجوياني كه در راه رسيدن به معشوق خود، جان ناقابل خويش را فدا كردهاند، شما مسؤوليد.
متخصصان بايد به مسأله ی تعهد نيز توجه بكنند.
تخصص بدون تعهد و عدم تقيد به موازين اسلامي، نبودنش بهتر است.
در نهايت، دانشگاه ها را جوانان حزبالله و مومن بايد پركنند تا در آينده، جامعهاي به تمام معنا مستقل، همان جامعهاي كه هدف پيامبر اسلام«صلياللهعليهوالهوسلم» و ائمة اطهار«عليهمالسلام» و علماي اعلام بوده را تحويل نسل هاي آينده بدهيم. إنشاءالله
تمامي مسلمانان موظفند (تا) پرچم لاإلهألاالله و محمدرسولالله را در سراسر گيتي برافراشته نگهداشته ؛ (و) تا وقتي كه حاكميت مطلق الله بر تمامي جوامع جهاني حاكم نگردد، هر فردي بايد به تناسب موقعيت اش در وسع و گسترش موازين اسلامي در سطح جهان بكوشد.
سخني با امام عزيز خويش!
اي پيشواي من!
نائب به حق امام زمان«عجلاللهتعاليفرجهالشريف»!
در زندگيم آرزو داشتم از نزديك جمال مقدس و نورانيت را ببينم؛ در حاليكه از اين زيارت مقدس توفيقي نصيبم نگرديد،
فرمان پيامبر گونهات وقتي به گوشم رسيد، درس دانشگاهي و خانوادهام را رها كردم و راهي وادي مقدس كربلاي ايران شدم.
از شما مي خواهم كه در روز عظيم قيامت دست مرا به عنوان سرباز فداكار و وفادار به پرچم توحيد بگيري و از روي پل صراط عبور دهي و در هنگام محاسبه ی اعمالم، شفاعت ام كني. »
از خويشانم خواهش ميكنم :
به جاي گريه و زاري كردن براي من و احساس همدردي با خانوادهام، به آينده ی خودشان فكر كنند؛ زيرا الحمدلله با عنايت خداوند، خانوادهام از ابتدا دوستدار اهل بيت«عليهمالسلام» بوده و خون مرا در مقابل شش برادر زينب«سلامالله عليها» ناچيز مي دانند و يقيناً خوشحال ميباشند.
از پدر بزرگوارم!
تشكر ميكنم از اين كه دوست داشتي آينده ی من مملو از عشق به خدا و مقربان درگاهش گردد،
و عذر ميخواهم از اين كه نتوانستم به وظايف ام آنچه كه لازم بود عمل كنم.
مادر عزيز و بزرگوارم!
با شناختي كه از شما دارم الحمدلله ميدانم كه از خدا ميخواستي تا بقيه ی پسرانت زنده بودند و در نهايت؛ تقديم راه خداوند كني.
عاجزانه ازشما ميخواهم كه شيرت را حلالم كني و در طول اين زندگي پوچ از من راضي باشي؛ شايد رضايت شما والدين در يكي از طبقات روز جزا پشتيبانم باشد و مانع از عذابم گردد.
و از برادر بسيار عزيز و متفكر و مؤمنم «آقا عسكري» بخاطر تعليم و ارشاد خالصانهاش از قبل از انقلاب تا به حال، خصوصاً در قبال محله و خطه ی خودمان به ويژه در رابطه با هدايت من، بياندازه متشكرم.
همسر باوفايم!
شمايي كه نمونه ی بارز تقوي و صبر و پايداري ميباشي؛
تو بودي كه همواره مرا به شركت در جهاد و عمل به فتواي امام دعوت ميكردي
و با وجود مشكلات دنيايي از خواستههاي طبيعي خود صـــرف نظر ميكردي تا بالاخره در رشته ی مورد علاقهام پذيرفته شدم.
يقين ميدانم به وظيفه و مسئوليت بسيار خطير خود آشنا هستي و لازم نيست همه را ذكر كنم.
مانند زينب «سلاماللهعليها» استوار باش و با پايداري خود، جواب سنگين به دشمنان بده.
محسن ام را همان طوري كه به شما گفته بودم نگهداري و تربيت كن.
فقط از خداوند ميخواهم كه جزاي شما را در آخرت، همراه و در كنار حضرت فاطمه زهرا و زينب كبري«سلاماللهعليهما» بدهد.
محسن من! محسن بسيار عزيزم!
هيچ دلم نميخواست كه در اوايل زندگيات گرد يتيمي به صورتت بنشيند؛ مرا ببخش.
دوست داشتم تو را به عنوان يك عالم و عامل و سرباز واقعي قائم موعود«عجلاللهتعاليفرجه الشريف» تربيت كنم اما چه كنم؟ هنوز فرياد العطش طفلان امام حسين«عليهالسلام» از صحراي كربلا به گوش ميرسد. چه كنم كه به خيالم امام حسين«عليهالسلام» هنوز هم در كربلاي عراق غريب است. به ديدههايم، زنجير به دست و پاي زينالعابدين «عليهالسلام» نمايان است. هنوز فرياد سكينه، با دامن آتشگرفتهاش به گوشم ميرسد و طلب كمك ميكند.
محسنجان!
« از خداوند مي خواهم و تو هم بخواه كه همواره سايه ی لطف اش بر سر شما و مادرت احاطه داشته باشد؛
و هميشه علم با تقوي، مسألهاي باشد كه تو خواهانش باشي و به سويش بشتابي.
در زندگي، گوش به رهنمودهاي عليگونة امام امت بده و إنشاءالله عمل كن. »
از خواهرم انتظار صبر و بردباري داشته و مثل هميشه ميخواهم كه حجابش را در همه ی لحظات محفوظ كرده كه به نظر من سنگر حجاب از سنگرهاي سوزان جنوب مهم تر ميباشد كه بايد حفظ كرد.
در نهايت از همه ی شما امت حزبالله هري كنده و دوستان خوب خود؛ طلب عفو ميكنم و ميخواهم كه به بزرگي خود مرا ببخشيد؛
و براي اين كه مطمئن باشم كه از گناهان من كه به صورت حقالناس در نامه ی اعمال بد من ثبت ميشود، در ميگذريد؛ در همين لحظه و يا موقعي كه وصيتنامه ی مرا ميخوانيد يا ميشنويد ، صلواتي بر محمد و ال محمد بفرستيد.
ديدار همه ی شما را به روز بزرگ قيامت محول ميكنم
.
كسي كه دلش مملو از عشق به خدا و رسول و ائمه اطهار«صلوات الله عليهم» به ويژه امام حسين «عليهالسلام» ميباشد:
محّمد علي صيّادی
جبهه جنوب
نزديكي زمان پيروزي
اول ماه پيروزي اسفند 1365
.
16 از 23
شهدای هری کنده (16)
وصیت نامه شهید بهرام مهدی زاده
«ولاتَحسبنَّ الذين قُتِلوا في سَبيل الله أمواتاً بَل أحياءٌ عِنْد رَبِّهم يُرزَقون»
«آن هايي كه در راه خدا كشته ميشوند مرده مپنداريد ، بلكه زندهاند و در نزد خدا روزي مي خورند. «قرآن كريم»
چرا شهيد را شهيد مي نامند؟
براي اين كه او در روز قيامت شاهدي بزرگ همراه دارد و گواهي ميدهد كه او شهيد است و در راه خدا به شهادت رسيده است و آن گواه بزرگ، خون پاك اوست چه آن كه او محشور ميشود در حالي كه خون از رگ هاي بريدهاش جاري است.
به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان.
اينجانب بهرام مهديزاده، فرزند زينالعابدين، داراي شمارة شناسنامة437 ,طبق وظيفه ی شرعي وصيتنامهام را مينويسم.
سلام بر آقا امام زمان- منجي عالم بشريت- حضرت مهدي«عجلاللهتعاليفرجهالشريف».
سلام و درود فراوان بر شهيدان گلگونكفن اسلام؛ اين رهروان راه حسين«عليهالسلام» سرور و سالار شهيدان.
سلام و درود بر حسين«عليه السلام» و يارانش.
سلام و درود بر خميني كبير- رهبر و بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران-.
سلام و درود بيكران به خانوادههاي معظم شهدا، كه به قول امام امت چشم و چراغ اين ملتند.
رحمت خداوند بر مسلمين و متعهدين به اخلاق اسلامي و با سلام و درود بر شما امت ايثارگر و شهيدپرور.
هر كس در اين دنيا هدف و مقصودي دارد و براي رسيدن به آن به هر كاري دست ميزند.
هدف من اين است كه دِينم را نسبت به دينم اداء كرده باشم.
به همين خاطر در جبهه ی نبرد حق عليه باطل شركت كردم.
جبههاي كه در آن از لحاظ معنويت، مملو از افراد مخلص و با ايمان و ايثارگر و از خود گذشته است.
جبههاي كه به من ايمان و ايثارگري و شناخت و معرفت را آموخته است.
جبههاي كه در آن افراد با ايمان براي تقرب به خدا جان عزيزشان را فداي مكتب اسلام و قرآن نمودهاند.
انسان هاي با اخلاصي كه تمام همّ و غمّشان جبهه است. چون طبق فرموده ی امام عزيزمان كه ـ جنگ در رأس همة امور قرار دارد ـ عمل ميكنند.
در حال حاضر جبهه آمدن واجب كفايي است. شما كه مي دانيد واجب كفايي يعني چه؟
شما برادراني كه توان رزمي داريد؛ دست روي دست نگذاريد، به سوي جبههها حركت كنيد و نداي«هل من ناصرٍ ينصُرُني» حسين زمان را لبيك بگوييد.
برادرم!
بپاخيز كه پيروزي نزديك است.
پيروزي هايي كه به خاطر آن خون هاي پاك جوانان ريخته شده است.
نگذاريد كه اين خون هاي پاك پايمال شود.
برادرم!
نگذار خون برادرت كه به خاطر اسلام و قرآن به زمين ريخته شده است، سرد شود.
سلاح گرمش را بردار و امكان هرگونه فرصت را از دشمن سلب كن.
برادرم! بپاخيز و برادران همرزمت را ياري ده.
برادرانم! سعي كنيد همه ی كارهايتان خالص و براي خدا باشد. شعارتان همراه با عمل باشد.سعي كنيد هواي نفس را مهار كنيد, يعني با نفس سركش جهاد كنيد؛ چون همه ی شرارت ها از نفس اماره به سوء است.
خدايا!
خودت خوب ميداني كه هدفم از جبهه آمدن براي رضاي تو و به خاطر تو ميباشد.
امت حزبالله!
بدانيد و آگاه باشيد كه دشمن در كمين است و از كوچك ترين فرصت استفاده مي كند.
مبادا غفلت كنيد!
اگر ذرهاي غفلت كنيد مورد سؤال قرار ميگيريد و در روز قيامت نميتوانيد از عهده ی پاسخگويي برآييد.
از جامعه ی روحانيت آگاه نهايت استفاده را ببريد؛
چون جامعه بدون روحانيت مثل كشور بدون طبيب است.
قدر اين رهبر عزيز را بدانيد
و پشتيبان ولايت فقيه باشيد
و قدر اين انقلاب را بدانيد
و امام عزيز را تنها نگذاريد
و همان طوري كه شعار ميدهيد عمل كنيد.
پدر و مادر عزيزم!
ميدانم كه در سوگ فرزند نشستن سخت است, ولي امانتي بودم كه به دست صاحب اصلياش برگردانده شد.
هرگاه خبر شهادت مرا شنيديد ناراحت نشويد و به ياد غريبي آقا اباعبدالله الحسين «عليهالسلام» گريه كنيد.
نميخواهم در عزايم لباس سياه بپوشيد.
ميدانم چه سختي ها كشيدهايد تا ما را به اين جا رساندهايد.
پدر و مادرم!
شش پسر و يك دختر داريد؛ اگر خمس به فرزندانت تعلق بگيرد مرا خمس فرزندانت حساب كنيد و اين قرباني را در راه خدا با جان و دل پذيرا باشيد.
إنشاءالله خداوند به شما صبر و استقامت عطا كند و شما را اجر جزيل عنايت فرمايد.
از برادرانم! ميخواهم كه:
در خط امام باشند و دست از اين انقلاب و امام بر ندارند؛ البته آن هايي كه احساس مسؤليت ميكنند.
از خواهرم مي خواهم كه:
حجاب اسلامي خود را حفظ كرده و زينب گونه پيام خون شهدا را به گوش جهانيان برساند.
در آخر وصيت ميكنم كه وصيام, پدرم؛ و ناظرم, برادرم منوچهر ميباشد.
هر كاري كه آن ها انجام دهند؛ راضيام.
اگر جسد من به دست شما رسيد مرا در گلزار شهداي هري كنده دفن نماييد
و اگر جسدم به دست شما نرسيد؛ شايد خواست خداوند اين بوده، ناراحت نشويد.
جسد ارزشي ندارد، اين روح است كه به پرواز درميآيد.
فرزندانم ميثم و زهرا را آن طوري كه خودم ميخواستم تربيت كنيد و آن ها را به تعاليم قرآني آشنا ســازيد. تشـويـــق شان كنيد تا به جلسات مذهبي بروند و راه پدرشان را ادامه دهند.
فرزندان عزيزم!
زهرا دختر خوبم و ميثم جان!
نميخواستم كه در دوران طفوليت، آن زماني كه شما احتياج به مهر و محبت پدر داريد؛ تنهايتان بگذارم.
دوست ندارم يتيم شويد و گرد يتيمي بر روي شما بنشيند؛ ولي چه كنم كه صداي العطش طفلان اباعبدالله الحسين«عليهالسلام» ما را به اين وادي غريب كشاند و بايد در اين راه حركت كرد و بايد نداي حسين زمان را لبيك گفت. إنشاءالله كه بزرگ شديد دَركَم مي كنيد.
خدايا! ما را يك لحظه به خودمان وا مگذار.
اي خداي بزرگ!
مرا در راه مستقيم قرار بده و كمكم كن تا در اين راه بمانم و صلاحيت بودن در اين راه را داشته باشم و مسلمان بميرم.
بار پروردگارا!
در لحظه ی جان دادن كمكم كن كه در راه تو و براي تو جان بدهم.
ياريم كن تا مسلمان بميرم.
خدايا! نيت پاك در كارهايم عطا كن و اعمالم را از زشتيها دور بدار.
خداوندا! تنها تو را ميپرستم و اگر خطا كردم عفوم نما.
خدايا! پدران و مادران و همسران ما را در فقدان عزيزانشان صبر عطا كن تا هر چه بيش تر در جهت اهداف انقلاب اسلامي گام بردارند.
خدايا! روحانيت آگاه ما را ياري فرما تا رسالت سنگين خويش را به خوبي انجام دهند.
خدايا! به من ايماني قوي عطا كن تا هنگامي كه تيرهاي دشمن سينههاي مرا مي شكافد به جاي آخ گفتن! شكر نعمت هايت را به جا آورم. آمين يا رب العالمين»
بهرام مهديزاده
.
15 از 23
شهدای هری کنده (15)
وصیت نامه ی
شهید سید علی اصغر طاهری
من المؤمنينَ رِجالٌ صَدقوا مَا عَاهدوا الله عَليه فَمِنهُم مَن قضَي نَحْبَه و مِنْهُم منْ ينْتَظِرُ وَ مَا بدّلوا تَبديلَاً.
«برخي از مؤمنان، بزرگ مرداني هستند كه به عهد و پيماني كه با خدا بستند كاملاَ وفا كردند. برخي بر آن عهد ايستادگي كردند «تا در راه خدا شهيد شدند» و برخي به انتظار «فيض شهادت» مقاومت كردند وهيچ عهد و پيمان خود را تغيير ندادند. »« سوره ی احزاب »
به شوق وصل تو جان در بدن نميگنجد حضـور عشـق تو در حجـم تن نمي گنجد
هواي شوق تو پرواز ســرخ مي طلبـــد عجـب مــدار كه جان در بدن نمي گنجـد
حمد و سپاس شايسته ی خداوندي است كه همة گويندگان از مدح او عاجز و تمام حسابگران از شمارش نعمت هايش درمانده ميباشند.
آفرينندهاي كه تمام خلايق را به قدرت كامله ی خويش آفريد.
سلام و تحيت بر رسول و فرستاده ی او كه پيغمبر رحمت «صلي الله عليه و آله و سلم» و پيشواي پيشوايان و چراغ راهنماي امّتان است.
رسولي كه سرشت اش از بزرگواري و كرامت و طينت اش از مجد و شرافت انتخاب شده است.
سلام و صلوات بر روان اهل بيت و خاندان معظم آن حضرات كه چراغ هاي ظلمت و نگهدارنده ی امّت ها و نشانه ی روشن دين اند.
سلام و صلوات به روان پاك حضرت سيدالشهداء «عليه السلام» اين آموزگار شهادت و بر منجي عالم بشريت امام زمان «عجلاللهتعاليفرجهالشريف»
و نايب برحق اش امام خميني ـ رهبر كبير انقلاب اسلامي ـ، شهداي غرق به خون انقلاب، جنگ تحميلي و خانوادههاي معظم شهداء.
بار خدايا!
« تو را شكر مي كنم
كه ما را در زماني كه رهبري چون زعيم عاليقدر،
امام امت،
مردي از تبار حسين«عليهالسلام» و انساني كه سرتاسر وجودش را در راه اسلام و احكام قرآن و در راه مكتب حقتعالي گذرانده ، قرار دادي.»
هم اكنون وظيفهام ايجاب ميكرد كه همراه با ديگر رزمندگان سلحشور و دلير اسلام راهي جبهه شوم و بار ديگر دِين خود را نسبت به شهداء و پيمودن راه آنان انجام داده باشم.
بار خدايا!
اكنون كه وقت وصال فرا رسيده،
خود را با انبوهي از گناه در راهي مقدس ميبينم.
راهي كه انبياء و ائمه و ولايت فقيه توصيه نموده و خود آن راه را پيموده اند.»
اينجانب، سيد علي اصغر طاهری هري كندهاي ، طبق وظيفه ی شرعي، وصيت نامه ی خود را مي نويسم؛ البته بنده خود را كوچك تر از آن ميدانم كه براي شما پيام و يا راهي را انتـخاب كنم، ولي براي شما چند جملهاي متـذكر ميشــوم.
برادران!
به اين نكته ی مهم و اساسي توجه نماييد كه بنده با ميل و خواست خود و داوطلبانه به جبهه عازم شده و هيچگونه اجبار و اكراهي در اين راه نبوده و نميباشد.
برادران عزيز!
اين نباشد كه فقط جواني را بياوريد و تشييع كنيد و بعد به خاك بسپاريد و برگرديد و همان انسان قبلي باشيد؛ بلكه بايد حماسه ی شهيد طوري در شما اثر بگذارد كه هر وقت به مزار شهدا در محل و يا ديگر جاها رفتيد، كار زشتي را از خود دور كنيد و حسنهاي را ياد گرفته و بدان عمل نماييد و يا اين كه فكر كنيد شايد در سفر بعدي خودتان را به اين جا بياورند.
برادران و پدر گرامي!
دين مبين اسلام، دينِ عمل است؛ نه دينِ حرف.
بايد به تمامي قوانين و فرامين آن موبهمو عمل نماييم؛ نه اين كه بين آنها فرق بيندازيم و به بعضيها عمل كرده و برخي ديگر را عمل نكنيم؛
چون چه بسا كارهايي كه به ضرر ماست ولي ما به آن ها دلخوش ميكنيم
و چه بسا كارهايي كه به نفع ماست ولي ما به آن ها اعتنايي نميكنيم.
إنشاءالله كه به تمامي قوانين اسلام چه آن هايي كه به ظاهر سخت و دشوار و چه آن هايي كه راحت و بدون زحمت است موبهمو عمل نماييم؛
چون انسان با تحمل كردن سختيها ميتواند خود را بسازد و قدر راحتي و نعمت را بداند.
بنابراين كسي كه طالب بهشت ابدي است بايد تمامي رنج ها و سختيهاي دنيا را براي رضاي خدا تحمل كرده و با جان و دل به استقبال آن ها برود.
برادران و پدر گرامي!
نكند خداي ناكرده زندگي آخرت را با زندگي چند روزه ی دنيا معاوضه كرده و به آن ها دل ببنديد؛
چرا كه هر نفسي چشنده ی مرگ است
و با مرگ، تمامي زرق و برق هاي زندگاني دنيا از بين رفته و آنچه كه در فرداي قيامت همراه انسان ميباشد عمل انسان است كه به تناسب عمل، پاداش يا كيفر داده ميشود.
پس ما بايد توجه زيادي به كارهايي كه انجام ميدهيم داشته باشيم و تا زنده هستيم به فكر فرداي خود [قیامت] باشيم
و براي اين كه در فرداي قيامت در مقابل رسول اكرم «صلياللهعليهوالهوسلم» و ائمه ی معصومين«سلام الله عليهم» و شهداي غرق به خون قرار نگرفته و مورد سرزنش و مؤاخذه ی آن ها قرار نگيريم؛
بايد هميشه تقوا را پيشه ی خود ساخته و به فرامين و دستورات ولايت فقيه و مرجع عاليقدر حضرت امام خميني كه همان اوامر ائمه و پيامـبر اكرم «صلياللهعليهوالهوسلم» و در نهايت «اوامر» خداست، اطاعت كرده و بدان عمل نماييم
و هميشه پشتيبان ولايت فقيه بوده و امام را تنها نگذاريم و به آنچه كه شهداي عالي مقامِ ما بدان تاكيد ميكنند عمل نماييم.
پدر عزيز و مادر گرامی ام!
از اين كه در همان ابتداي دوران كودكي مرا با كلمات زيبا و روح بخش و انسانساز قرآن مجيد آشنا كرديد تا اين كه بتوانم به وسيله ی آن، درسِ چگونه زيستن و چگونه مردن را بياموزم؛ از شما نهايت تشكر و قدرداني را به عمل ميآورم.
إنشاءالله كه خداوند تبارك و تعالي شما را از عاملان واقعي قرآن مجيد قرار دهد
و از اينكه فرزند خوبي بـــرايتان نبوده و بعضي مواقع شما را ناراحت ميكردم؛ خصوصاً شما اي مادر! با آن همه رنج و سختي كه تحمل كرديد از شما معذرت ميخواهم و مرا ببخش و شيرت را بر من حلال كن.
ميدانم كه برايتان بسيار دردناك است از اين كه به اين زودي ها درد فراق اولين فرزند جوانتان را تحمل كنيد، ولي از شما ميخواهم كه به خاطر رضاي خداوند تبارك و تعالي اين مصيبت عظيمي را كه بر شما وارد شده را تحمل نماييد ؛
و هر وقـت ميخواهيد برايم گريه كنيد؛ به ياد مظلوميت و غريبي و بيياوري امام حسين «عليهالسلام» گريه كنيد كه به پدر بزرگوارش ميفرمايد: « حال كه ما برحقيم از مردن باكي نداريم »
و شما را به صبر و شكيبايي توصيه كرده و در مقابل دشمنان خدا و فرصتطلبان همانند شيرمرد و شيرزن كربلا، هم چون كوه استوار و مقاوم باشيد.
اي خواهران گراميام!
شما را به رعايت حجاب كامله ی اسلامي و واقعي سفارش ميكنم؛
چرا كه رعايت كردن حجاب اسلامي شما، از خون سرخ ما با ارزشتر ميباشد.
اي برادران!
مرا ببخشيد.
از شما ميخواهم كه در خواندن درسهايتان نهايت سعي و كوششتان را بكنيد
و نماز و روزه و ديگر واجبات الهي را موبهمو عمل نماييد
و شما را به خواندن و عمل كردن به قرآن مجيد، اين كتاب دلنشين و روح بخش سفارش ميكنم
و را ه شهداي اسلام را ادامه دهيد
و آنچه كه پدر و مادر به شما امر ميكنند انجام دهيد
و خداي ناكرده به پدر و مادر، حتي يك ذره اذيت و آزار نرسانيد.
و شما اي برادان و پدران و فاميلان و دوستان و آشناياني كه چند سالي را با هم زندگي كرديم!
از شما ميخواهم كه اگر كسي از بنده اذيت و آزاري ديده و از من ناراحت شده، مرا عفو کند
و از همة شما حلاليت ميطلبم تا اين كه شايد فرداي قيامت كمي از بار گناهم كاسته شود
و خداوند تبارك و تعالي نظر لطف اش را شامل حال ما بكند؛
و هر كس از من طلب چيزي داشته يا ببخشايد و يا اين كه اگر به واسطه هم كه شده , آن را طلب كند.
در آخر وصيتي دارم همانند وصيتي كه فاطمة زهــرا«سلاماللهعليها» در آخر عمر با بركت اش به حضرت علــي«عليهالسلام» ميكند و آن اين كه وقتي بدن مرا دفن كرديد از شما ميخواهم كه چند مدتي را بر سر قبرم قرآن بخوانيد تا اين كه بدنم با قبر انس پيدا كند و ترس از اولين شب در قبرم كاسته شود.
بار خدايا!
تو را قَسَمت ميدهم به پنج تن آل عبا كه ما را تا نيامرزيدي از اين دنيا مبر.
تو را قَسَمت ميدهم به محمد و آل محمد «صلياللهعليهوالهوسلم»، حال كه قرار است ما بميريم و از اين دار فاني به دار باقي انتقال يابيم، مرگ ما را شهادت در راهت قرار ده.
بار معبودا!
از تو ميخواهم، همان طوري كه پدر و مادرم در دوران طفوليت به من رحم كرده و مرا با آن مرارت و سختي به اين بزرگي تربيت كردند، به آن ها رحم كرده و آن ها را ببخش و بيامرز و آن ها را از ما راضي و خشنود بدار.
بار الها!
قلب پر نور امام زمان «عجلاللهتعاليفرجهالشريف» را از ما راضي و خشنود بدار و ما را از ياران و سربازان واقعي آن حضرت قرار ده.
شهداي ما را كه در راهت جان دادند تا اين كه دين مبين اسلام زنده و جاويد بماند، با شهداي كربلا محشور بفرما.
امام امت را براي مسلمين جهان تا انقلاب حضرت مهدي«عجلاللهتعاليفرجهالشريف» و حتي در كنار آن حضرت مصون و محفوظ بدار.
السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
سيد علياصغر طاهر هريكندهای
روز يكشنبه10 / 12 / 1365
ساعت 10 بامداد در هفتتپه
.
10 از 23
الله ربّي و محمد«صلياللهعليهوالهوسلم» نبيّي والقُرآن كتابِي و عَلي و حَسن و حُسين و تسعةُ المََعصومِين مِن وُلْد الحسينِ امامِي و الخُميني رُوح اللهِ مَرجعي و وليِّ فَقيهي.
هدفم از آمدن به جبهه ؛
ثانياً؛ اگر لطف الهي بيشتر شامل شود و لياقت حاصل شود، در راه حسين اش حركتي داشته باشيم و اگر توفيق حاصل شود از شهادت اين نعمت عُظمي بيبهره نباشم؛ مخصوصاً كه شهيد بخشوده از كل غفلت ها و گناهان است.
پدر و مادر گرامي ام!
هر چه دارم؛ اگر مثبت باشد, از تدين و زحمات و سفارشات شما است؛ اگرچه در دنيا توفيق خدمتگزاري لازم را پيدا نكردم ولي با اين حال تقاضاي عفو و پوزش دارم.
سرورانم!
انتظار دارم كه همسرم را هم چون گذشته مثل دخترتان مورد محبت خود قرار دهيد كه او نيازمند بيش تر به محبت هاي آشكار شما است، تا بتواند با روحيه ی كافي به تربيت فرزندانم و خدمت به شما بپردازد.
برادران و خواهر عزيزم!
عزيزانم!
الحمدلله آشنا به مذهب و علاقمند به ارزش ها و روش هاي آن هستيد.
سعي كنيد درجات بالاتري از آن را كسب كنيد تا به وظايف فردي، خانوادگي و اجتماعي خود بيش تر آشنا باشيد ، گرچه اين حقير از مسايل مذكور بيبهره بودم ولي به شما مفتخر بودم.
عزيزانم!
سعي كنيد به جايي برسيد كه ديگران و خانواده به شما اعتماد داشته باشند و به اطاعت ناشي از احترام اكتفا نكنيد؛ مخصوصاً كه بايد به تربيت زير دستان بپردازيد و در خدمت پدر , مادر و اسلام باشيد.
عزيزانم!
در رشد و تربيت فرزندانم انتظار دارم مجراي توفيقات الهي در اين رابطه باشيد؛ و در سفارشات قبلي ام همواره گفتم كه تنها دلهرهام، نوع ارزش هايي است كه در آينده بر خانوادهام حاكم خواهد شد.
همسر گرامي ام!
همراه خوبي در حركت هاي مذهبي ام بودي و هيچ گونه مانعي نتراشيدي و مرا همواره دلگرم و اميدوار ميكردي، لذا مسلماً توفيقات حاصله را تو شريك هستي.
عزيزم!
فرزندان بالاخره غذا و مسكن تهيه ميكنند و همه هم سر آخر ميميرند و در زندگي هم به چيزها و كساني علاقمند و از يك عدهاي هم متنفر ميشوند؛
ولي مهم اين است كه نوع غذا حلال خواهد بود يا نه ؟ نسبت به چه چيزهايي علاقمند ميشوند و در چه راهي ميميرند؟
لازم است حوصله ی كافي به خرج دهي و در آداب و پرورش آن ها از برادران مومن محل مثل ميرنياها و آقا عبدالله و اصغر بيكي راهنمايي و كمك لازم را بگيري.
عزيزم!
مبادا بين شما و پدر و مادرم سر مسايل دنيوي كدورتي حاصل شود. بايد عوض من به آن ها احترام و خدمت علاقمندانه بكني و هم چون گذشته ، گذشت لازم را داشته باشي.
مبادا منزلم و امكاناتم صرف روش هاي حرام و محل گناه و غفلت بشود.
اگر فرزندانم به سن ازدواج رسيدند در انتخاب شريك زندگيشان بايد دقت كافي را داشته باشي و صرفاً به افراد خوب از خانوادههاي مومن مشخص، رضايت بدهي.
پسر عزيزم عباس!
پسر خوبي تاكنون بودي و انتظار دارم كه در آينده بيش تر بتواني به كمالات انساني برسي.
عزيزم!
سعي كن، قلبت جز ارزش هاي الهي را، به خود جذب نكند. همه ی ارزش هاي غير الهي پوچ اند، فريب اند، مجازند؛ صرفاً خدا و كمالات و جمالاتش اصل اند.
از نعمت عقل بهره بگير و آن را به هدر نده؛ ولي بايد به نيروي عشق به خدا مجهز شوي. ما فطرتاً و ذاتاً مايل به خدا خلق شدهايم، بايد بكوشيم اين ميل و علاقه و عشق را به تجلي در بياوريم.
عزيزم!
نام تو مقتضاي نام حضرت عباس«سلام الله عليه» اين اسوه ی وفا به امامت گذارده شد.
پسرم عباس جان!
سعي كن در رابطه با روحانيون متعهد باشي تا در مقابل امواج حوادث و آزمايشات الهي مقاوم وسالم باشي.
در كسب آگاهي و شناخت ابعاد عرفاني، اجتماعي و اقتصادي اسلام همت كن تا مراحل مختلف واقعيات اجتماعي و نارسايي ها، تو را مردد نكند.
فاطمه جان، دختر خوبم!
هم نام فاطمه ی زهرا«سلاماللهعليها» هستي.
فقط او را بشناس و به او تأسي كن.
الآن در سنين پايين هستي و نميتوانم بيان رسايي داشته باشم
ولي در سنين بالاتر فضاي مذهبي منزل را محافظت كن.
حجاب كامل را در پوشش، گفتار و رفتار حفظ كن و در انتخاب دوست و شريك زندگي، سخت مواظب باش و زحمات اندك ما را به هدر نده.
الحمدلله فعليت همه ی شما به سمت كمال و نيكي هاست؛ فقط ادامه دهيد.
حسن جان،كوچولوي شيرين زبانم!
به مقتضاي شهادت شهيد حسن رزاقي نام گذاري شدهاي؛
البـته هــم نام امام دوم«عليهالسلام» هستي. إنشاءالله از آن ها تأسّي ميكني.
برادران انجمن اسلامي و بسيج محل!
إنشاءالله به زحمات خود ادامه ميدهيد و وحدت اسلامي خود را حفظ ميكنيد و سعة صدر لازم را ضمن هوشياري در مقابل وساوس شياطين فريبكارِ خوش روش براي گسترش دامنه حزبالله داريد.
عزيزان!
گرچه حقير لايق همراهي شما نبودم و نيستم, ولي به شما افتخار ميكردم.
عزيزانم!
حتماً با روحانيون متعهد، رابطه تنگاتنگ داشته باشيد.
برنامههاي شناختي خود را بيش تر كنيد
و به برنامههاي عبادي و عرفاني خود بيافزاييد
و از نعمت وجود آقا عبداللهها و اصغر بيكيها و ميرنياها بهره ی كافي بگيريد.
جريانات افراطي و تفريطي شما را نفريبد.
نارسايي هاي مقطعي مأيوستان نكند.
سعي كنيد سرويس اياب و ذهاب نماز جمعه را تنظيم كنيد.
امور تبليغي را بر امور مالي و خدماتي محل ترجيح دهيد
و اين حقير را از دعا فراموش نكنيد و خطاهايم را عفو نماييد.
سعي كنيد فضايي فراهم بياوريد كه دل ها معشوق خود را بيابند
و توجيههاي عقلي روشن فكر مآبانه، ميدان را در دست نگيرد.
برادران همكار اداريام ـ «بندپي» ـ
اولاً؛ خطاهايم را ببخشيد.
ثانياً؛ با عرض معذرت خواستم بگويم الآن زمان سعة صدر است.
الحمدلله عموم همكاران از گروه حزبالله هستند، فقط درجه ی عقل و عشق متفاوت است و به اضافه متفاوت بودن شناخت مسايل مبتلابه؛ كه تفاوت جغرافيايي زيستي بركانال هاي اطلاعات افراد نيز موثر است.
عزيزانم!
مبادا با مسلمان مسؤولی در پست های اداری صرفا به دليل اين که مورد تمايل شما نبود، يا به ظن شما بهترين فرد نيست ترک همکاری کنيد.
مبادا به جاي تكميل به تضعيف همديگر بپردازيد.
مبادا برنامههاي حاكميت يا سياسي، شما را از برنامههاي پرورشي و آموزشي غافل سازد.
آيا بعد از هفت سال از انقلاب، هنوز وقت آن نشده است كه به خود آئيم و آموزش و پرورش و انقلاب فرهنگي را فداي سليقههاي محلي و دستهاي نكنيم؟
به اطاعت ها و هماهنگيهاي ناشي از احترام اكتفا نكنيد.
سعي كنيد اعتماد مردم را جذب كنيد.
پيامبر اكرم «صلياللهعليهوالهوسلم» مقامات و منصبها را از افراد نميگرفت، برنامههاي آن ها را اصلاح ميكرد.
عزيزان!
هم سو كردن مصالح فردي، محلي و جامعه ی اسلامي«دولت» مشكل است؛ ولي در مقايسه، اصل نبايد فداي فرع شود.
الحمدلله كه جامعة فرهنگيان بندپي، جامعهاي مومن و متعهد مشاهده ميشوند؛ فقط كمي سعه ی صدر ميخواهد تا كمالات آن ها بيش تر مشهود شود تا اعتمادها بيش تر و انسجام آن محكمتر و نتايج آن درخشانتر گردد.
خداحافظ شما!
خدايا!
ما را به امامت و امام، آشنا و عاشق و وفادار و فداكار فرما.
رهبر عزيز- امام خميني- بت شكن تاريخ، عارف عرفان، محور علايق و وحدت امت را تا ظهور مهديت براي حفظ وحدت و عشق امت و ايثار امت، محفوظ بفرما.
.
شهدای هری کنده 11
وصیت نامه
سردار شهید حسین اصفهانی
« آنان كه گفنتد:
پروردگار ما خداي يكتاست و بر اين ايمان پايدار ماندند،
فرشتگان رحمت بر آنان نازل شوند و مژده دهند كه ديگر ترسي و حزن و اندوهي از گذشته خود نداريد.
بشارت باد شما را به بهشتي كه خدايتان وعده داده است .»
سلام!
سلام مي كنم
به همه آن كساني كه به نوعي وصيت نامه ی من در دست آنها قرار مي گيرد.
من حسين اصفهاني فرزند رضا
در آخرين لحظات عمرم مي خواهم مطلبي را خدمت شما عرض كنم:
به فرمان امام امت به ميدان نبرد آمده ام تا در صورت لياقت داشتن جزء شهدا باشم و در كنار مولايمان امام حسين«عليه السلام» قرار گيرم.
خوانندگان محترم!
به نماز اهميت دهيد
و سنگر نماز جمعه را هيچ وقت خالي مگذاريد.
خوش اخلاق و خوش برخورد باشيد تا از اين طريق بتوانيد باعث جذب جوانان به سمت دين شويد.
به خواهران عزيزم و به همسر محترم خودم عرض مي كنم:
زينب وار زندگي كنيد.
حجابتان را رعايت كنيد تا مبادا دشمن از ضعف ايماني شما بر شما تسلط يابد.
به فكر آخرت باشيد كه سراي جاوداني در انتظار شماست.
برايم دعا كنيد.
دعا كنيد كه شهيد شوم و از اين دنياي پست و فاني نجات يابم.
همسر عزيزم!
شما را به خدا مي سپارم.
از بچه هايمان خوب مواظبت كنيد و متدين تربيت كنيد تا پيش مولايم شرمسار نباشم.
همه شما را به خداي بزرگ می سپارم.
خداحافظ!
حسین اصفهانی
.
شهدای هری کنده 12
وصیت نامه
شهید خلیل کوچکی
«منْ طَلبَني وَجَدني وَ مَن وَجدنِي أحَبَّني وَ مَن أحَبَّني عَشَقنِي وَ مَن عَشَقني عَشَقْتُهُ وَ مَن عَشَقتُهُ قَتلْتُهُ وَ مَن قتَلْتُهُ فَعَليَّ دِيَتُهُ فَأنا دِيتُه »
«آن كس كه مرا طلب كند مييابد، آن كس كه مرا يافت، ميشناسد، آن كس كه مرا شناخت دوستم ميدارد، آن كس كه دوستم داشت به من عشق مي ورزد، و آن كس كه به من عشق ورزد به او عشق ميورزم، آن كس كه به او عشق ورزيدم او را ميكشم، و آن كس را كه من بكشم خون بهايش بر من واجب است، پس من خونب هايش هستم.»
با درود و سلام
بر يگانه منجي عالم بشريت،
چراغ هدايت،
درهم كوبندة ستمگران و ظالمان،
ياري دهندة مستضعفان و محرومان، ب
رقرار كنندة حكومت عدل و عدالت، مهدي موعود «عجلاللهتعاليفرجهالشريف»، صاحب الزمـان.
و با درود و سلام به رهبر كبير انقلاب اسلامي،
اميد و نور چشم مستضعفان و مظلومان جهان
و با درود به روان پاك شهدا از شهداي صدر اسلام تا شهيدان به خون خفته جنگ تحميلي عليه ايران.
وصيتي را كه هم اكنون مينويسم اميدوارم كه روزي مورد استفاده قرار گيرد. چون هر كس در دنيا داراي هدف و مقصودي است و من نيز داراي هدفي هستم و آن رسيدن به لقاءالله است.
اين را ميدانم كه انسان موجودي است كه از طرف خدا آمده و به سوي او نيز ميرود؛ مانند مسافري كه هنگام مسافرت براي استراحت در زير درختي نشسته، سپس حركت ميكند. ما نيز در اين دنيا مانند مسافري هستيم كه بايد از دنيا برويم. حال كه رفتني هستيم و در رفتن ما شكي نيست چه بهتر اينكه در راه معبود خود برويم و راه شهادت را كه راه سعادت است، انتخاب كنيم و بتوانيم با ريخته شدن خونمان درخت تنومند اسلام را آبياري كنيم.
خداوندا!
شهادت را نصيبم فرما
تا شايد خون من كمكي باشد براي تداوم اسلام و انقلاب اسلامي و همچنين پاك شدن گناهانم؛
چرا كه پيامبر اسلام مي فرمايد:« بالاتر از هر كار نيكي، كار نيكوتري است؛ مگر كشته شدن در راه خدا كه بالاترين نيكوهاست.» و من شهادت را پذيرفتم تا اينكه بتوانم دِينم را نسبت به اسلام ادا كنم و از خداوند متعال مي خواهم كه اين آرزوي مرا برآورده سازد. إنشاءالله .
و اما وصيتي كه به بازماندگان دارم؛ برادر و خواهر!
اكنون كه شما زنده هستيد وظيفهاي بس مهم و بزرگي در پيش داريد و آن رساندن پيام خون شهداء است. كوچك ترين غفلت سبب ميشود كه خون هزاران شهيد پايمال شود. پس براي تداوم راه شهيدان و برقرار ماندن حكومت جمهوري اسلامي حضور خود را در صحنه حفظ كنيد و بدانيد كه بيتوجهي و بيطرفي خيانتي بزرگ نسبت به خون شهداست.
گروهي ميروند جان خود را نثار مي كنند ولي عدهاي ديگر غرق در دنيا و پولدوستي هستند.بدانيد كه اين دنيا ارزشي ندارد و آنچه مهم است تقرب به خدا است. پس سعي كنيد با اعمال شايستة خود به خدا نزديك تر شويد و بدانيد كه تنها راه سعادت بشر تقرب به خداست. انسان آن موقعي داراي ارزش و اعتبار است كه بُعد الهي و معنوي خود را رشد دهد و آن را به درجة اعلي برساند و انسان ميتواند آن چنان خود را پرورش دهد كه از ملائكه نيز پا فراتر نهد.
رسد آدمي بجايي كه بجز خدا نبيند كه فرشته ره ندارد به مقام آدميت
آری ! انسان مي تواند از والاترين والاها باشد به شرط اين كه فريب شهوات و هواهاي نفساني خود را نخورد. اگر اين انسان پيرو اميال نفساني باشد در اين موقع ، از حيوان نيز پستتر خواهد بود. انسان موجودي است كه با اختيار ميتواند ذرة وجودي خود را از عمق چاه ها تا اوج آسمان ها برگزيند. پس سعي كنيد كه به دنيا زياد دل نبنديد كه دوستي دنيا سرآغاز همه خطاهاست.
و اما سفارشي به برادران محصل و تحصيل كرده دارم، اينست كه :
برادران!
امروز مملكت ما محتاج افرادي است كه انسانساز باشند. شما برادران محصل و تحصيل كردهام آنچنان بايد كوشا باشيد كه بتوانيد پيام خون شهدا را به جهان و جهانيان برسانيد و به جهانيان بفهمانيد كه ملتي را به خاطر اين كه طرفدار حق و حقيقت است زير رگبار گلولهها تكهتكه ميكنند. بايد سختي ها و رنج ها را تحمل كنيد تا حاصل سختي هاي شهدا پابرجا بماند.
و شما برادران! ميدانيد كه امروز فقط با خواندن چند كتاب درسي گره مشكلي را نمي توان گشود. بايد مطالعة خود را گسترش داد تا بتوان تبليغ بيشتر كرد، كه إنشاءالله همه برادران اين تلاش را كرده و همچنين آن را ادامه داده و سطح تبليغات و فرهنگ اصيل اسلامي را بالاتر خواهند برد.
و اما پدر و مادرم!
1. بدانيد فرزند امانتي است كه نزد شماست. امانت بايد به صاحبش برگردد و صاحب اين امانت خداست. اگر از شخصي امانتي را گرفتي و آن شخص امانت خود را طلب كرد و گرفت در آن حال به صاحب امانت چه ميگويي؟ حتماً از او تشكر ميكني كه فلان جنس خود را زماني به تو امانت داده است. ولي اين امانت و صاحب امانت بسيار بزرگ تر است از امانت هايي كه فرض ميكنيم. همان طوري كه به خاطر امانت گذاشتن جنس نزد تو، از صاحب امانت ـ وقتي كه آن را از تو ميگيرد ـ تشكر ميكني در مورد اين امانت نيز بايد چنين باشي. صاحب امانت هم خداست، لذا شكر و سپاسگزاري هم مخصوص اوست. پس هر موقع صاحب امانت يعني خدا، امانت خويش را- يعني جان مرا- گرفت، بدون هيچ ناراحتي صبر را پيش گرفته و خداوند را شكر كنيد از اين جهت كه در امانت خيانت نكرديد. پس، از برگرداندن امانت نبايد هيچ گونه ناراحت باشيد.
2. برادرانم را براي رفتن به مجالس اسلامي و ادامه دادن راه شهدا تشويق كنيد.
3. از شما و خواهران ميخواهم كه بر مزارم گريه نكنيد؛ چون اين راهي است كه من خود آنرا انتخاب نمودم.
خدايا! خدايا! تا انقلاب مهدي ، خميني را نگهدار.
از عمر ما بكاه و براي حفظ اسلام، بر عمر او (امام) بيفزاي.
خلیل کوچکی
.
شهدای هری کنده 11
وصیت نامه شهید زمان اصفهانی
‹‹ إنَّ الله اشتَري مِنَ المُؤمِنينَ أنفُسَهُم وَ أموالَهُم بِأنَّ لَهُمُ الجنَّة و ... ؛ خداوند جان و مال اهل ايمان را به بهاي بهشت خريداري كرده، آن هايي كه در راه خدا جهاد ميكنند تا دشمنان دين خدا را به قتل برسانند و يا خود كشته شوند. اين وعده خدا قطعي است.››
با حمد و سپاس بر ايزد متعال كه اول الاولين و آخرالاخرين و أرحم الراحمين است.
شكر بيكران خداوندي را كه بخشنده گناهان كثير ماست.
درود و سلام بيكران بر تمامي پيامآوران الهي و بر پيغمبر ختمي مرتبت حضرت محمد «صلياللهعليهواله و سلم» پيامآور اسلام هميشه جاويد و درود خداوند بر اولياءالله.
وصيت نامهاي را كه بر هر فرد مسلمان تا قبل از مرگش واجب است بنويسد ، آغاز ميكنم.
بسمه تعالی
با درود و سلام بيكران به رهبر،
اين قلب تپنده انقلاب اسلامي؛ اين رهبري كه ما را به سوي ميعادگاه شهادت و مسلخ عشق رهنمون ساخت و از بركت وجود چنين رهبري و نائب بر حق حضرت مهدي «عجلاللهتعاليفرجهالشريف» بود كه چهره واقعي اسلام و قرآن را باز شناختيم
و اين پير جماران بود كه راه ضلالت و گمراهي و فسق و فجور را به روي ما بست و ما را بسوي سعادت دنيا و آخرت هدايت كرد.
پس اي امت حزب الله!
بياييد اين نعمت الهي را دريابيم،
گرچه فكر و ذهن ما كوتاه تر از آن است كه بتواند اين پير خوش سيما را دريابد ولي بياييد صادقانه تا آنجا كه در توان ما هست به عظمت و بزرگي اين نعمت خدادادي بينديشيم و به فرياد آيندهسازش لبيك گفته و با جان و دل بپذيريم؛
باشد كه قدر چنين رهبري را بدانيم و به نصيحت هاي پدرانه و دلنشين اين قائد اعظم گوش فرا دهيم و با جان و دل بدان عمل نموده كه سبب سعادت و آخرت ماست.
و سلام بر شما پدر و مادر مهربان و عزيزم!
اميدوارم كه سلام مرا پذيرفته باشيد و مرا حلال كنيد كه نتوانستم ذرهاي از محبت ها و زحمت هاي شما را جبران كنم.
اميدوارم كه از مرگ خونين من ناراحت نباشيد، چرا كه مردن حق است و آن هم شهادت در راه خدا.
بدانيد كه مرگ براي همة كساني كه روي زمين زندگي ميكنند ميباشد، پس چه خوب است كه اين مرگ، در راه خدا، در راه حقيقت و فضيلت باشد و بهتر آن كه، قبل از اين كه مرگ به سراغش بيايد خود به استقبال مرگ برود.
پس مبادا براي شهادتم گريه كنيد و اشكي بريزيد؛ بلكه براي مظلوميت امام حسين«عليهالسلام» و انصار او اشك بريزيد كه بعد از شهادت ياوري نداشت.
پس براي آمرزش گناهانم در دعا و نمازهايتان طلب مغفرت كنيد و از اسلام و خط ولايت فقيه و خط روحانيت حمايت كنيد تا چشم تمامي دشمنان قرآن و اسلام كور شود.
و تو اي مادرم!
1. ميدانم كه مهر و محبت مادريت در دل با ايمان و استوارت، خاموش نميشود اما بايد از بانوي نمونه اسلام، زينب كبري«سلاماللهعليها» درس عبرت گرفته و صبر را پيشة خود كني و بايد افتخار كني كه فرزندت به اين مقام والا (شهادت) رسيده است.
2. من افتخار ميكنم كه در دامن مادري هم چون تو پرورش يافتهام و از اين الطاف الهي بهرهمند شدهام و تو در روز قيامت در مقابل زينب كبري و فاطمه زهرا«عليهماالسلام» روسفيد هستي.
مبادا كفران كني لطف خدايي را.
مبادا كم كني شكرهاي خود را.
مبادا اجر خود را كم كني.
مبادا صبر تو را شيطان «از بين» ببرد.
مادرم! بايد فخر بر عالم كني كه شادان، فرزندت فداي راه حق گرديد. آيا نميخواهي كه فرزندت به جاي مرگ خفتبار و ننگآور و به جاي مرگ در بستر ، شهيد راه حق گردد.
مادرم! براي صبح پيروزي نهايي اسلام شادی کن و در تعجيل فرج آقا امام زمـــان«عجلاللهتعاليفرجه الشريف» و براي سلامتي رهبر عزيز دعا كن.
شما اي برادران عزيزم!
اميدوارم كه شما هم سلام خالصانه مرا پذيرفته باشيد و مرا حلال كنيد.
آرزو دارم كه از من راضي باشيد چرا كه در آخر به حرف شما اعتنا نكردم و اين هم براي خدا بود و از روي كبر و بزرگی کردن نبوده است.
از شما انتظار دارم كه به اوامر امام عزيزمان در هر زمان لبيك گفته و از خط روحانيت و ولايت فقيه كه قلب اسلام است تا آخرين لحظات جان حمايت كنيد چرا كه «اجراي» فرمان او، امري واجب و شرعي است.
شما اي خواهران عزيزم!
شما را به خون شهدا قسم، كه در سنگر حجـاب چون كوه پرصلابت و استوار باشيد. فرزنـــدان خود را چنان تربيت كنيد تا هركدام در آينده سرباز اسلام و جامعه اسلامي باشـند. إنشاءالله
شما ای دوستان عزيزم و تمامی کسانی که در طول زندگي ام با من بوديد و هم فکر و يار و ياورم بوديد، اميدوارم که مرا ببخشيد اگر خطايی از طرف اين بندة حقير نسبت به شما شد.
دوستان!
1. شايد خدواند لطفی در حق اين بندة حقير و گناهکار کند و او را ببخشد که آن وقت فريادش در همة دل ها اثر بخشد.
2. شما را در پيشگاه خداي عزوجل مؤاخذه ميكنم :
اگر پشتيبان ولايت فقيه نباشيد.
اگر فرياد دردمندي را بشنويد و جوابي ندهيد،
اگر ضجه مادر داغديدهاي را كه فرزند دلبندش را در راه خدا از دست داد و قرباني عدالت علي«عليهالسلام» گرديد،
اگر ناله فرزندي كه پدرش قرباني تجاوز دشمن شده، و پيام رزمندهاي را كه با خودش ندا سر ميدهد:« اي كساني كه فريادم را ميشنويد، بايد كه در آخرين لحظههاي حياتم بشنويد فريادم را. بايد سنگرم را پر كنيد، اسلحهام را برداريد و بر هر متجاوزي بتازيد. بايد كه ادامه دهنده راه رسولالله«صلياللهعليهوالهوسلم» و علي«عليهالسلام» و همه اولياءالله باشيد» ـ مبادا شما در خويشتن احساس مسئوليتي نكنيد. هرگز چنين تفكري نداشته باشيد، و فريادشان را خاموش نگذاشته و بلكه با قوت هرچه بيشتر جواب دهيد.
براي سلامتي پير جماران،پرچمدار خالص اسلام،
نائب بر حق مهدي«عجلاللهتعاليفرجهالشريف» و فرزند زهرا«سلاماللهعليها» ـ
بت شكن زمان، ابراهيـــم دوران،
حافظ قرآن
ـ روحالله الموسـوي خميني ـ كه رسالتش را با بيست سال هجرت و با شهادت تمام دست پروردگانش آغاز كرد، دعا كنيد؛
چرا كه امام بود
كه ما را از فقر و ذلت به در آورد و به جايگاه عزت رسانيد
و مقام رفيع انسانيت را به كساني كه عمـــري را در بـــــي خبري گذرانده بودند، بازگرداند.»
حدود 30 روز در جبههها بودم, روزه قضا دارم؛ اميدوارم كه خواهران گراميام ادا نمايند.
و از شما خواهش ميكنم كه در تشييع جنازهام و ديگر مراسم، تمام دوستان مرا خبر كنيد تا با شركت خود، روحم را شاد نمايند.
«أشهد أن لا إله إلا الله
و أشهد ان محمداً رسول الله و أشهد أنَّ علياً حجة الله »
والسلام عليکم ورحمة الله و برکاته
فرزند حقيرتان
سرباز كوچك امام زمان(عجلاللهتعاليفرجهالشريف)
زمان اصفهانی
غروب حمله ـ 30/11/1362 اين وصيتنامه نوشته شد.
.
شهدای هری کنده(10)
وصیت نامه
شهید سیدرضی گلریز
«ألذينَ إذا أصابَتْهم مصيبةٌ قالوا إنّا لله وَ إنّا إلَيه راجِعونَ» «قرآن مجيد»
حال كه بدن هاي ما براي مردن آفريده شده است چه خوب است اين مردن در راه خدا باشد.
اينجانب سيد رضي گلريز،
فرزند سيدحسن،
به شمارة شناسنامة 289، تاريخ تولد1346،
با ميل و رغبت و داوطلبانه به اين جهاد مقدس آمده تا جان كساني كه دست تجاوز به سوي ميهن اسلامي دراز كردهاند را نشانه گيرم.
الآن ما در موقعيتي قرار گرفتيم كه مسؤوليت ما خيلي دشوار است؛ چون بار مسؤوليت صدها هزار خون شهيد بر دوش ما سنگيني ميكند و ما بايد از آرمان و خون شهيدان پاسداري نماييم كه همان آزادسازي كربلاي حسين «عليهالسلام» و قدس عزيز است كه خداوند ما را بسوي خود ميخواند و ما هم مشتاقانه به سوي او پرواز ميكنيم.
الآن ساعت 5 غروب است كه در چند كيلومتري عراق دارم وصيتنامهام را مينويسم. هر كس قبل از مرگش يك وصيــتي ميكند؛ من هم طبق اين وظيفة شـرعي و الهي وصيتم را مينويسم كه اگر روزي خـــدا توفيق شهادت داد، حداقل يك يادگاري براي خانوادهام گذاشته باشم.
اي ملت شهيد پرور ايران!
اين را نه به عنوان وصيت، بلكه به عنوان يك برادر كوچك مي گويم:
مثل مردم كوفه نباشيد و امام عزيزمان را تنها نگذاريد و به حرفهاي امام عزيز گوش فرا دهيد.
اي پدران و مادران!
مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهههاي نبرد جلوگيري كنيد كه فردا در محضر خدا نميتوانيد جواب حضرت زينب «سلاماللهعليها» را بدهيد. همه مثل خاندان وهب، جوانانتان را به جبهههاي نبرد حق عليه باطل بفرستيد و حتي جسد او را تحويل نگيريد؛ زيرا مادر وهب فرمود: « سري را كه در راه خدا دادهام، پس نميگيرم.»
پدر و مادرم!
- مرا ببخشيد كه نتوانستم پسر خوبي براي شما باشم تا بتوانم به شما خدمت كنم.
- در مرگ خونين من گريه نكنيد. گريه را براي سيدالشهداء «عليهالسلام» بكنيد كه هنگام كشته شدن يار و ياوري نداشت.
-اگر ميخواهيد برايم گريه كنيد؛ نه براي اينكه از بين شما رفتم، بلكه براي عفو گناهانم گريه كنيد و از خدا ميخواهم كه مرا با شهداي كربلا محشور كند.
- حالا من خود ميدانم كه پدرم از من ناراحت است؛ چون او برايم زحمت هاي بسياري كشيد و من نتوانستم ذرهاي از رنج هايش را جبران كنم.
پدرجان!
ما الآن در وضعيتي قرار گرفتيم كه مسؤوليت خون شهدا بر روي دوش ما سنگيني ميكند و هر روز عزيزان ما در جبهههاي نبرد از جان گذشتگي كرده و مردم بي دفاع ما در شهرها زير خروارها خاك جان ميسپارند و ما ميرويم كه انتقام خون اين شهيدان را بگيريم.
من از پدرم ميخواهم كه قصورات مرا از ته قلب ببخشد.
از پدر و مادرم ميخواهم كه اگر فيض شهادت نصيبم شد مرا در پيش ساير شهداي محلمان دفن كنند.
سخن من به برادرها و جوانان عزيز اين است كه:
نكند در رختخواب ذلت بميريد كه علي اكبر حسين«عليهالسلام» در ميدان نبرد به شهادت رسيد.
مبادا در غفلت بميريد كه علي«عليهالسلام» در محراب عبادت به شهادت رسيد.
مبادا در حال بيتفاوتي بميريدكه حسين«عليهالسلام» في سبيل الله كشته شد.
برادران!
استغفار و دعا را از ياد نبريد كه بهترين درمان براي تسكين دردهاست
و هميشه به ياد خدا باشيد و در راه او قدم برداريد
و هرگز دشمنان، بين شما تفرقه نيندازند و شما را از روحانيت متعهد جدا نكنند كه اگر چنين كردند روز بدبختي مسلمانان و روز جشن ابرقدرت ها است.
حضورتان را در جبهههاي نبرد ثابت نگهداريد. در امام بيش تر دقيق شويد و سعي كنيد كه عظمت او را دريابيد و خود را تسليم او سازيد و صداقت و اخلاص خود را همچنان حفظ كنيد.
برادران!
جلوي هواي نفس خودتان را بگيريد و در نماز جمعه و جماعات شركت فعالانه داشته باشيد.
برادرانم :
من خيلي اذيتتان كردم؛ اميدوارم كه مرا ببخشيد.
نكند از خط ولايت فقيه جدا شويد.
شما بايد وارثان خون شهيدان باشيد. نگذاريد جايم در بسيج خالي بماند.
شما بايد جاي مرا پر كنيد و امام عزيزمان را تنها نگذاريد.حضورتان را در جبهههاي نبرد ثابت نگهداريد و نگذاريد اسلحة من در دشت سوزان خوزستان و در كربلاي ايران ذوب گردد.
اگر فيض شهادت نصيبم گشت، آنان كه پيرو خط سرخ خميني نيستند و بر ولايت او اعتقاد ندارند بر من نگريند و بر جنازة من حاضر نشوند. اما باشد كه دماء شهداء آنان را نيز متحول سازد و به رحمت الهي نزديكشان سازد.
سخنم به خواهرم اين است كه اي خواهرم!
زينبگونه باش و قامتت را بالا گير و نداي الله اكبر و خميني رهبر را كه سرود و فرياد تمامي شهداي راه خداست به مردم برسان كه همانا فريادشان پيروي كردن از خدا، قرآن و خميني است.
اي خواهرم و اي خواهران عزيز!
تنها سلاح كوبندة شما بعد از ايمان به خدا، حجاب با درك واقعي آن ميباشد، آنرا حفظ نماييد. سخنم به خويشاوندان خودم اين است كه بر سر مزار من گريه نكنيد.
پيام من به مادر بزرگ و خالههايم اين است كه:
1. اگر جنازة پارهپارة مرا ديديد براي من گريه نكنيد؛ بلكه براي شهيدان كربلا گريه كنيد. براي مظلوميت اباعبدالله «عليهالسلام» گريه كنيد كه پس از كشته شدن يار و ياوري نداشت.
2. در عزاي من لباس سياه بر تن نپوشيد تا دشمنان خوشحال نشوند.
3. شهادت من آغاز يك زندگي ديگري است. شهادت همانند شب حجله است. شهيد همانند كسي است كه تازه ازدواج ميكند و من هم به آرزوي خودم رسيدم.
من از برادران نوجوان بسيج و ساير بسيجيان ميخواهم كه :
در جلسات اسلامي فعالانه شركت نمايند و از خط امام جدا نشوند.
اي برادرانم!
من هم يك روزي در ميان شما بودم و به اينجا آمدم.
برادران!
هر كس چه پير و چه جوان يك مسؤوليتي دارد؛ اما مسؤوليت شما با كسان ديگر فرق دارد.
تمام شما امروز وارثــــان خون شهيدان هستيد. شما سربازان امام زمان «عجلاللهتعاليفرجهالشريف» هستيد.
شما سنگرنشينان آيندة اين انقلاب هستيد و بايد از اين انقلاب پاسداري نماييد.
امام زمان «عجلاللهتعاليفرجهالشريف» سربازان مخلص ميخواهد.
اي برادران! به خود بياييد و به عاقبت خودتان فكر كنيد.
برادرانم!
سلام و درود مرا به رهبر عزيزم برسانيد
و بگوييد تا آخرين قطرة خونم سنگر اسلامي را ترك نخواهم كرد
و با خدا پيمان ميبندم كه در تمامي عاشوراها و در تمامي كربلاها با حسين زمان همراه باشم و سنگر را خالي نكنم
تا هنگامي كه همة مباني اسلام در زير پرچم اسلامي امام زمان «عجلاللهتعاليفرجهالشريف» به اجرا درآيد. « إنشاءالله به اميد آن روز. »
والسلام عَلي مَنِ إتَّبع الهُدي
برادر شما « سيد رضی گلريز »
.
شهدای هری کنده (9)
وصیت نامه شهید حر یعقوبی
«ولاتَحسبنَّ الذين قُتِلوا في سَبيل الله أمواتاً بَل أحياءٌ عِنْد رَبِّهم يُرزَقون»
مپنداريد آن ها كه در راه خدا كشته ميشوند مردهاند، بلكه زندهاند و در نزد خداي خود روزي ميخورند.
با درود به روان پاك شهيدان اسلام بخصوص شهداي اخير
و با درود به رهبر انقلاب اسلامي ايران- امام خمــيني-
و درود به تمام رزمندگان اسلام.
وصيتنامه خود را بنا به وظيفه شرعي مينويسم.
بارالها!
تو را شكر ميكنم كه پس از مدت ها دعا، توفيق اين را يافتم كه به جبهه جنگ عليه كفار بعثي عازم شوم و همچون ياران امام حسين «عليهالسلام» به نداي ‹‹ هل مِن ناصر يَنصُرني ›› امام خود لبيك گو باشم كه خداوند بزرگ، اين جان ناقابل مرا در راه اسلام عزيز قبول و مثمر ثمر گرداند.
و حال اي عزيزاني كه اين وصيتنامهام را ميخوانيد! من در بين شما نيستم و از خداوند بزرگ ميخواهم كه مرا جزء شهداي اسلام قرار دهد.
و اما هر شهيدي خونش پيامي دارد و پيام من اين است:
شما را به خون شهدا قسم،
از امام اين الگوي شهامت و تقوا پيروي كنيد
و به فرامين او گوش فرا دهيد و در جهاني كردن اين انقلاب كوشش كنيد كه به وعده خدا، همانا «او» مستضعفين را وارث زمين ميكند.
از برادراني كه دچار مكتبهاي انحرافي شدهاند ميخواهم، به مكتب انسان ساز اسلام برگردند و خود را از اين مكتبهاي غير انساني نجات دهند و از اسلام و مسلمين پشتيباني كنند.
از خداوند بزرگ ميخواهم كه به پدر و مادرم صبر عنايت فرمايد.
مادر جان!
چرا نالاني كه در راه خدا كشته شدهام. فرداي قيامت پيش زهرا«عليهاالسلام» روسفيد خواهي ماند.
پدر جان!
چرا نالاني! مگر خون من از خون آن جوانان رنگينتر است؟
مادرجان !
1. هر موقع به ياد من افتادي و يا اين كه بر سر قبر من خواستي گريه كني، بجاي آن لحظه، به فكر كربلاي امام حسين«عليهالسلام» باش.
2. در صحراي كربلا، بدن ها در زير پاي سُم اسبهاي يزيديان تكه تكه شد، ولي دست از اسلام نكشيدند.
3. من دوست دارم مثل امام حسين«عليه السلام» در كربلاي ايران، خمپاره بدن مرا تكه تكه كند كه جنازه من بهدست شما نرسد.
مادر جان و پدر جان!
دوست دارم جنازه من در سرماي زمستان و گرماي جنوب گمنام بماند تا اسلام پيروز بماند.
مادرجان!
مگر علي اكبر، قاسم و علي اصغرـ كودك شش ماهه ـ در روز عاشورا، در كربلاي امام حسين«عليهالسلام» شهيد نشدهاند؟ و مگر حضرت عباس«عليه السلام»، دو دستش را از بدن جدا نكردند؟ پس مادر! من كه از آن بزرگواران برتر نيستم؛ بلكه من يك بنده گناهكارم.
پدر جان و مادر جان! برادران من هاني و ياسر را خوب پرورش دهيد تا ادامه دهنده راه من باشند و از شما تشكر ميكنم كه مرا چنين پرورش دادهايد تا راه مولايم امام حسين«عليهالسلام» را بروم.
و از پدر و مادرم ميخواهم وقتي كه جنازه مرا آوردند گريه نكنند و لباس سياه نپوشيد و ناراحت نباشيد. من مرده نيستم، بلكه زنده هستم.
از پدر و مادرم ميخواهم وقتي كه جنازه مرا آوردند و دفن كردند، ننويسند شهيد ناكام. پدر و مادرم! من به كامم رسيدم.
و يك پيام به امام دارم:
اماما! به فرمانت آن قدر در سنگر ميمانم تا از پيكرم، گل مقاومت برويد.
مبادا خويشتن را واگذاريـــم امام خويش را تنها گذاريم
ز خون هر شهـيدي لاله رويد مبــادا روي لاله پا گذاريــم
سرباز كوچك امام زمان «عجلاللهتعاليفرجهالشريف»؛
حــــرّ يعقــــوبی
.
شهدای هری کنده 8
وصیت نامه شهید تقی مهدی پور
قَال رَسولُ الله «صلياللهعليهوآلهوسلم»:مَا مِن قَطرةٍ أحبَّ إلي اللهِ عزّ و جَلّ مِن قطرةِ دمٍ فِي سَبيل الله.
رسول خدا«صلياللهعليهوآلهوسلم» فرمود: «هيچ قطرهاي نزد خداوند محبوبتر و ارجمندتر از قطره خوني كه در راه خدا ريخته شود، نيست.»
چنان سيلي به صدام خواهيم زد كه از جايش بلند نشود. «امام خميني»
درود و سلام بر انبياء عظام از آدم «عليه السلام» تا خاتم «صلي الله عليه و آله».
درود و سلام بر ائمه معصومين از حضرت علي «عليهالسلام » تا مهدي «عجل الله».
درود و سلام بر امام زمان «عجل الله» و نائب بر حقش پير جماران- امام خميني- «ارواحنا له الفداء».
درود و سلام بر شهيدان راه اسلام تا شهداي كربلاي ايران.
درود و سلام بر ملت قهرمان و شهيدپرور ايران و درود و سلام بر روحانيت اصيل و رزمندگان دلير اسلام اعم از سپاه و بسيج و ارتش.
خداي را سپاس مي گويم كه به من توفيقي عنايت كرد كه در ميان اين همه دستجات، مرا در خانواده اي مذهبي و شيعه علي «عليه السلام» قرار داده است.
خداي را شكر ميكنم كه در ميان اين همه فرقهها، مرا شيــعه علي «عليه السلام» و پيرو اهل بيت «عليهم السلام» قرار داده است.
خداي را شكر ميكنم كه در ميان اين همه كشورهاي دنيا، كشور جمهوري اسلامي و در ميان اين همه رهبرها، در زمان امام عزيز قرار داده است.
خدايا! من چگونه از اين همه نعمتهايي كه به من ارزاني داشتهاي با اين زبان قاصر و الكن شكرگزاري كنم.
پدر و مادر و برادران و خواهر عزيز!
با وجود اين كه به همهتان علاقه بسيار داشتم؛ وقتي دين خدا را در خطر ديدم، علاقة خداوند و مولايم حسين بن علي«عليه السلام» را بر همهي تان ترجيح دادم و رهسپار جبهه حق عليه ظلمت شدم تا مرقد حسين بن علي«عليه السلام» را بسوي عاشقانش باز كنم.
اگر توانستم راه كربلا را باز كنم، فبهاالمراد؛ اگر نتوانستم راه كربلا را باز كنم از پدر و مادر و برادران و خواهر عزيز و فاميلان ميخواهم كه سعي وكوشش براي ديدن صورتم نكنند، چون به شما وعدة آزادي راه كربلا را دادم و از رويتان خجل و شرمنده هستم.
پدر و مادر عزيزم!
من در حالي اين وصيت نامه را مينويسم كه قلب هزاران جوان براي حمله ميتپد و براي حمله از يكديگر سبقت ميگيرند و شهادت را براي خود سعادت ميدانند، چون رهبرشان فرمود: ‹‹ملتي كه شهادت براي او سعادت است پيروز است.››
پدر و مادر عزيز!
در موقع تشييع جنازه تابوت مرا بر دوش مستضعفين قرار دهيد و بالاي تابوتم يك قبضه اسلحه «ژـ3» بگذاريد تا به دشمـنـان بفهمانم تا –زمانی كه- جسمــم روي زمين است دست از جهاد في سبيل الله بر نمــيدارم.
خانواده عزيزم !
اولاً ميدانم با آن شجاعتي كه داريد هرگز برايم گريه نميكنيد؛ چون ميدانيد كه من به آرزويم رسيدم. برايم جشن بگيريد چون شـهــادتم، عروسي من بود.
مادرم!
ميدانم كه علاقه فراواني داشتي كه مرا روزي داماد ببيني و در حجله دامادي مرا مشاهده كني.
اما مادر! تو نبودي و من عروسي كردم و داماد شدم. حجله من سنگرهاي تنگ و تاريك و گرم بود.
عروس من اسلحهام و نقل و نبات من رگبار گلولههاي دشمن بود. گلاب من خون شهداي عزيز بود كه بر سر و صورتم ميريخت.
در پايان چند جمله اي بعنوان وصيت متذكر ميشوم:
1ـ اقرار ميكنم به وحدانيت خدا و محمد رسولالله «صلي الله عليه و آله» و علي ولي الله «عليه السلام».
2- وصي من پدرم ميباشد.
3ـ وقتي مرا دفن كرديد يك كبوتر به دست برادرم زينالعابدين بسپاريد و ايشان آنرا پرواز دهد تا به دشمنان بفهمانم، اسلام به وسيله اين خونها آبياري و زنده ميشود.
4ـ وصيتنامه مرا برادرم زينالعابدين در مجالس من بخواند تا اعلام كنم كه من قطرهاي از درياي بيكران انسانها بودم و بهترين چيز را براي اسلام تقديم كردم.
5ـ وصيتي به پدر و مادر، پدر و مادر عزيز! از شما عاجزانه ميخواهم مرا عفو كنيد. من نه تنها نتوانستم دِين خود را در مقابل زحمتتان ادا كنم، بلكه موجب اذيت شما با آن حالت فقر و با آن دستان پينه بسته بودم.
برادران عزيز! بر شما است كه نگذاريد بعد از من، سلاحم به زمين بيفتد و اين پيام من به شماست و تابوت مرا بر دوش آنهاييكه معتقد به ولايت فقيه هستند قرار د هيد.
ننگ است كه علياكبرها و قاسمبنالحسنها به شهادت برسند و شما در بستر بميريد. هرگز دست از ولايت فقيه بر نداريد و در راه اسلام از هيچ چيز دريغ نكنيد و بهانههاي توخالي نياوريد.
هان اي اهل قلم، قلم تفنگ است امروز برگير سلاح كه روز جنــگ است امروز
برگيــر كه بي بـــهانه سنـــگر گيريم در خانه به هر بهــانه ننگ اسـت امروز
اما تو اي خواهر عزيز و شما زنداداش هايم!
درست است كه شهادتِ من براي شما گران است و نميتوانيد اين مصيبت را تحمل كنيد ولي به ياد مصيبت هاي اسوه زنان حضرت زينب «سلام الله عليها» بيفتيد كه در يك نيمروز، شش برادر و چند فرزند از دست داده است. و به خواهر، مادر، زنداداشهاي خود و همه زنان اعلام ميكنم كه برايم گريه نكنيد. اگر خواستيد گريه كنيد به ياد مظلوميت حسين بن علي«عليه السلام» آن سرور مظلومان عالم گريه كنيد. در موقع گريه مرا هم دعا كنيد. اگر كسي خواست در تشييع جنازهام در مقابل نامحرمان صدايش را بلند كند و صداي او را نامحرم بشنود و بدحجابي كند، روح مرا عذاب داده است.
در پايان بايد عرض كنم؛
اي آمريكاي جنايتكار و اي صدام خائن!
ما را نميتوانيد از اين شهادت ها بترسانيد.
چون ما فرزند محرم و رمضان و پيرو حسين بن علي «عليــه السلام» هستيم.
ما مانند شيشهاي هستيم كه هرچه شكستهتر شويم تيزترميشويم؛ و مانند آهني هستيم كه بايد در آتش خمپارهها گداخته شويم تا از تيزي «استحكام» ما استفاده كنند.
در پايان از همه هم محليها، فاميلان و آشنايان حلاليت ميطلبم. اگر از من طلبكار هستند به پدر و مادرم مراجعه كنند.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي، خميني را نگهدار.رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما.
سرباز كوچك امام زمان (عجلاللهتعاليفرجهالشريف)
تقی مهدی پور
.
شهدای هری کنده (7)
وصیت نامه
شهید صمد اصفهانی
اًلّذینً آمًنوُا فی سَبیلِ اللهِ والَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوتِ فَقاتِلوُا اولیاءَ الشَیطانِ اِنَّ کَیدَ الشَّیطانِ کانَ ضَعیفًا. (نساء76)
اهل ایمان در راه خدا و کافران در راه شیطان بسیار جهاد می کنند. پس شما مومنان با دوستان شیطان بجنگید(و از آنها هیچ بیم و اندیشه مکنید) که مکر و سیاست شیطان بسیار سست و ضعیف است.
آن كس كه تو را شناخت جان را چه كند فرزند و عيال و خانمان را چه كند
ديوانه كنـي هر دو جــــــهانش بخــشي ديوانة تو هر دو جهــان را چه كنـد
با سپاس و ستایش فراوان به خداوند تبارک و تعالی که ما را از شیعیان علی«عليهالسلام» قرار داده است. درود خدا بر پیغمبر خدا و ائمه معصومین و درود بر امت قهرمان و مقاوم ایران و درود بر شهیدان اسلام.
اینجانب صمد اصفهانی وصیت خود را با چند کلمه صحبت بعنوان یادآوری و تذکر در جبهه خونین می نویسم؛ هر چند که در برابر این ملت شهید پرور خیلی کوچکم و تمام پیام و درس را از ملت می گیرم.
پدر ومادر عزیزم!
امروز روزی است که اسلام در خطر است.
امروز روزی است که حسین«عليهالسلام» غریب شده است.
امروز روزی است که ما جوانان با پیرمردان در جبهه آن قدر خون می دهیم و در دریای خون شنا می کنیم تا به ساحل نجات یعنی پیروزی برسیم و اسلام عزیز را از چنگال ابرخیانتکاران نجات دهیم.
پدر و مادر عزیزم!
این دنیا مانند کلاس امتحانی است برای همه، یا مزرعه ای است برای آخرت که شامل همه ی بندگان خدا می شود. چه قدر خوب است که انسان در امتحان الهی با دست پر به سوی خدا برگردد.
من نیز خود را مسئول دانستم که در این جهاد با کفر شرکت کنم تا آخرتی خوب داشته باشم؛ بدین جهت داوطلبانه به جبهه آمدم، شاید موقع پس دادن امتحان فرا رسیده باشد.
من همیشه می ترسیدم که نکند در رختخواب ذلت بمیرم؛ در حالی که امام حسین«عليهالسلام» در میدان جنگ شهید شد. انسان همیشه زنده نیست که تا بتواند برای اسلام خدمت کند . الان بهترین موقع یاری کردن اسلام است.
پدر و مادر عزیزم!
اگر خبر شهید شدنم را شنیدید زیاد ناراحت نباشید؛ چون که این راهی را که من رفته ام، خودم انتخاب کردم و این راه را خودم شناختم و خودم یافتم؛ پس خدا را شکر کنید که من در راه خداوند بزرگ شهید شدم. از خدا بخواهید قربانی تان را قبول کند.
و شما ای برادرن و خواهران عزیز هم محلی! در جبهه های اسلام، نیاز به دعاها و ذکرهای شما داریم.
برادران و خواهران!
ارتباط با خدا را از طریق دعای کمیل و دعای توسل و زیارتها زیاد کنید.دعا کنید که ما زودتر به کربلا برویم تا قبر شش گوشه امام حسین«عليهالسلام» را در بغل بگیریم.
(و شما ای) امت شهید پرور!
از دستورات ولایت فقیه که همان دستورات رسول الله و خداست اطاعت کنید؛ تا به پیروزی برسید. با خیال راحت در خانه هایتان ننشینید که امروز اسلام به شما احتیاج دارد.
تمام هدف ما این است که امروز، الله بر روی زمین حکومت کند و ظلم و فساد و کفر از روی زمین ریشه کن گردد و مستضعفین را از یوغ شکنجه های استعمارگران و دیگر ابرقدرتهای خائن نجات دهیم.
پدر، مادر و برادران عزیزم!
پشتیبان ولایت فقیه باشید. امام را لحظه ای تنها نگذارید. راه شهیدان را ادامه دهید و در مجلس و جلسات خود، شهدا را فراموش نکنید.
از برادرانم! می خواهم که جبهه را فراموش نکنند.
وصیتم به خواهران و همسر عزیزم!
باید بگویم شما در جامعه زینب گونه باشید و حجاب را لحظه ای فراموش نکنید.
تقوا را در همه ی کارهایتان حفظ کنید و خدا را همیشه و در همه حال به یاد داشته باشید.
همسر عزیزم!
از شما می خواهم که بعد از من خودت را نرنجانی.
وصیتی درباره فرزندم! پدر و مادر عزیزم؛ فرزندم محمد را مثل خودم بزرگ کنید تا در سنگر پرورش بیابد؛ و مثل من و دیگر برادران، جان خودش را در سنگر فدا کند.
ای مادر عزیزم!
گریه نکن که هر قطره اشک تو تیری است بر جگرم.
سرت را بلند کن و با صدای بلند بگو؛ الله اکبر، ما پیروزیم، الله اکبر.
خدایا به پرستوهای عاشق، شهادت را نصیب فرما؛ و روح خدا- فرمانده کل قوا- را استوار نگه دار.
پروردگارا!
چه با شکوهی! های و هوی بهشت را می شنوم که حسین«عليهالسلام» به پیشواز یارانش آمد.آنان را نگه دار، تا یکباره بر خصم زبون بتازند و پیروز گردند.
خدایا!
به حضرت محمد «صلياللهعليهوالهوسلم» بگو که پیروانش حماسه آفریدند.
به حضرت علی «عليهالسلام» بگو که پیروانش قیامت بر پا کردند.
به امام حسین «عليهالسلام» بگو که خونش همواره در رگهای ما می جوشد.
خدایا!
جندالله را که با سوگند ثارالله در لشکر روح الله، برای شکست عدوالله و استقرار حزب الله، زمینه ساز حکومت جهانی بقیه الله است، حمایت کن.
در آخر از همه ی شما می خواهم اگر پشت سر شما (غیبت و یا) گناهی از من سر زد، مرا ببخشید.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
برادر شما صمد اصفهانی
.
شهدای هری کنده (6)
« يا ايُّها الّذينَ امَنوا خُذوا حِذركُم فَأنفروا ثبات أونفروا جَميعاً». «نساء 71»
« اي آنان كه ايمان آوردهايد، اسلحه خويش را برگيريد. پس كوچ كنيد دسته دسته يا كوچ كنيد با هم. »
با درود و سلام بر ارواح پاك شهداي اسلام به خصوص شهداي انقلاب اسلامي كه با خونشان درخت انقلاب را آبياري كردهاند
و درود بر امام امت، اين پيشوا، رهبر و جانشين به حق امام زمان«عجل الله تعالي فرجه الشريف» كه با روشنگري و آگاهي و با بانگش، مسلمانان ايران و جهان را بيدار كرده و به اسلام روحي ديگر بخشيده و با پيروزي انقلاب اسلامي، رشد و آگاهي به مردم ما دادند و درود بر امت امام و مردم هميشه در صحنه كه سنگر محكم و پشتوانه انقلاب اسلامي و رزمندگان هستند و درود بر خانوادههاي محترم مفقودين و اسراء.
بار خدايا!
1. تو را شكر ميكنم كه در اين برهه از زمان، در اين سرزمين پاك و مقدس و راهي كه صراط مستقيم است قرار گرفتم و توانستم مقداري از وظيفهاي كه بر عهده ماست انجام وظيفه كنم و از اين خرمن پر فيض توشهاي برگيرم.
2. تو خود ميداني كه به جبهه آمدنم با هيچگونه اجباري نبوده و آنچه كه مرا به اين وادي پر بلا و پر مسؤوليت آورده، احساس وظيفه بوده است؛ پس اگرچه در نيت ها ممكن است ناخالصي بوده باشد ولي راه، راه توست؛ پس به ما كرم كرده و اگر قابل درگاهت هستيم گناهان ما را بريز.
ستايش خدايي را كه تمام نعمتهاي جهان را براي رشد و تكامل انسان در اختيارش گذاشت و اين توفيق را نصيبم كرد تا نوعي ديگر از آزمايش را در پيش گيرم؛ چون انسان در هر زمان در معرض آزمايش خداست و اعمال انسان بوسيله ناظران ـ دو فرشته ـ ثبت و بايگاني ميشود و موقع دادن نتيجه به انسان ظهور پيدا ميكند، و چون ثبت اعمال به صورت نا محسوس است حتي كوچكترين آن از قلم نميافتد.
« فمن يَعمَل مِثقالَ ذره خيراً يَره و مَن يعمَل مِثقالَ ذَره شراً يَره»
لذا خود انسان از ديدن نتيجه اعمال خويش متحير است و پشيماني سودي ندارد چرا كه امروز (دنيا) روزگار عمل است و فردا (قيامت) روز حساب. اعمالي كه با خود برديم ملاك است.
البته خود انسان به نتيجه كار خود آگاه است چرا كه هر دانشآموزي كه امتحان ميدهد از ميزان نمره آن، خود خبر دارد و بهترين موقع براي جلوگيري از آن (پشيماني) حال حاضر است. امروز هر كجاي ايران سنگر است و هر زمان آن، موقع جنگ و هركسي كه بخواهد ميتواند مجاهد في سبيلالله باشد.
همه شهدا، پيامبران، امامان و رهبران مأموريتشان اين بود كه انسان را آگاه كنند و بگويند كه امروز، براي فرداست، نه امروز براي امروز و با به دوش گرفتن هر شهيد اين بانگ بلندتر و روشنتر ميشود.
پدر و مادرم!
از فراق من ناراحت نباشيد
چرا كه همه امانت خداييم و فرزندان نيز امانت بودند؛
پس هر چه بهتر و زودتر امانتها را سالم و آنطوري كه صاحبش ميخواهد بايد برگرداند.
فكر نكنيد كه فرزندي را از دست داده ايد بلكه بايد فكر كنيد كه گندمي را در زير خاك كاشتيد كه بعد از مدتي نتيجه خواهد داد و آن روز قيامت است، فقط دعا كنيد كه گندمتان پوچ يا پوسيده نباشد.
براي من طلب آمرزش كنيد كه گناهانم زياد است و عمل كم و كارنامهاي خراب و دستِ تهي دارم. مرا ميبخشيد كه گاهي وسيله آزارتان را فراهم ميكردم و موجب ناراحتي شما ميشدم و نتوانستم آن جوري كه وظيفه من بود به شما خدمت كنم.
و شما اي برادران و خواهران!
بعد از شهادتم هيچ وقت لباس سياه نپوشيد كه شهادت آغاز تولد است نه مرگ.
فرزندانتان را طوري تربيت كنيد كه خادم به اسلام و مسلمين باشند و اگر كوتاهي و ناراحتي از من ديديد، ببخشيد.
و شما اي دوستان!
که سرمايه انقلاب و اسلاميد،
«بدانيد» مسلمانان جهان چشم به شما دوختهاند.
امروز سلاح و مسئوليت خون شهداء بر دوش شماست از آن ها به خوبي نگهداري كنيد.
اخلاق اسلامي را رعايت كنيد كه شهدا و رهبران طالب آن هستند.
گفتارتان را با عملتان يكي كنيد؛ يعني آنچه را كه در سر داريد با عنوان علم و آگاهي كه مقدمه عمل ميباشد به مرحله اجرا بگذاريد.
براي من دعا كنيد كه اگر شهيد شدم، شهيد واقعي محسوب شوم.
با نيت خالص (در) جلسات مذهبي بخصوص بسيج (شركت كنيد و اين جلسات) را ترك نكنيد كه غذاي روح از همينها فراهم ميشود. به آن اهميت دهيد تا به خوبي به نسل هاي آينده تحويل دهيد. سستي نكنيد كه نتيجه آن نه تنها به شما، بلكه به آيندگان هم ضرر ميرساند كه (اين جلسات) امانت شهداست.
اگر در انجام وظايفمان عملي از ما سر زده كه از من رنجيده شدهايد مرا ميبخشيد. هميشه در تشكيلات، سلسله مراتب را رعايت كنيد كه رضاي خدا در آن است.
و اما همسرم!
(شما) در ايام زندگيمان با من مثل يك رزمنده در جبهه عمل نموديد اگرچه آن چيزي كه وظيفه من بود عمل نكردم, مرا ميبخشيد؛ و يا اگر از من ناراحتي ديديد مرا عفو كنيد كه فرداي قيامت بايد پاسخ دهم و جوابي ندارم، بجز ضامن من كه همان عفو و بخشش شماست.
اميدوارم كه خداوند پاداش زحمتهايتان را به شما عطا نمايد.
فرزندانم را خوب نگهداري كن كه يادگاران من هستند و آنچنان تربيتشان كن كه اسلام نياز دارد.
هيچ وقت از شهادتم پيش خدا شكايت نكنيد و هر وقت مرا به ياد ميآوريد به ياد خدا باشيد كه او شاهد و ناظر ماست كه دل ها هم به ياد او آرام ميگيرد. صاحب اصلي همه ما اوست و برگشت ما نيز بسوي او حتمي است. اگر من نيستم خدا هست.
در نمازتان طلب آمرزش كنيد و دعا كنيد كه خدا هم گناهانم را ببخشد.
« أشهَد أن لا إله إلا الله و أشهَد أنَّ مُحمَّداً رَسول الله»
« والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته »
سرباز كوچك امام؛
عيسي نصراللهی
جنگ ـ جنگ تا پيروزی
.
شهدای هری کنده (5)
وصیت نامه
شهید شعبان نصراللهی
‹‹وَ لا تَحسَبنَّ الَّذينَ قُتلوا فِي سَبيل الله أمواتاً بَلْ أحياءٌ عندَ ربِّهم يُرزقُونَ››
«آناني كه در راه خدا و در ميدان كارزار با دشمن اسلام كشته شدهاند، مرده مپنداريد بلكه آنان زندگان جاويدند و در نزد خدا روزي ميخورند.»
با درود و سلام به پيامــبر خاتم، حضرت مـحمد بن عــبـدالله «صلي الله عليه و آله و سلم»
و همه اولياء،
از مـولا علي «عليه السلام» اولين شهيد محراب تا حضرت قائم ـ آقا امام زمان ـ «عجل الله تعالي فرجه الرشريف»
و نايب بر حقش امام خميني ـ رهبر كبير انقلاب اسلامي ـ..
درود و سلام بر همه عزيزاني كه جانشان را در راه اسلام و انقلاب اسلامي از دست دادهاند
و همچنين سلام بر خانوادههاي معظم شهداء.
بنده طبق وظيفه شرعي موظف بودم وصيتنامهاي بنويسم.
اينجانب شعبان نصراللهي ، فرزند محمد، ساكن هريكنده،
عضو بسيج مستضعفين با اختيار كامل و براي حمايت از دين اسلام به جبهه رفتم.
تصميمم اين بود كه يك زندگينامهاي براي خودم بنويسم.
بنده در اين موقعيت سرنوشتساز و حساس و ساعت هاي خيلي مهم براي اقوام و فاميلها سخني دارم؛ البته من كوچك تر از آن هستم كه سفارشي را به شما بكنم، اما چون موقعيت را مناسب ديدم، تذكراتي عرضه ميدارم:
اول، به شما تك تك فاميلها سلام عرض ميكنم.
بعد از سلام،
اميدوارم كه حال همگي شما خوب بوده باشد و هميشه قدردان همديگر باشيد و با هم بنشينيد تا اين اتحاد و همبستگي، مستحكم و استوار باشد و با هم دوست و مهربان باشيد.
با همديگر سلام و رفت و آمد داشته باشيد
و همديگر را در موقع كار كمك كنيد تا اين محبت و دوستي بيشتر شود. پشت سر هم غيبت و تهمت و يا دروغ نگوييد و حداقل در عرض يكماه، اگر يكبار هم شده، منزل همديگر برويد و موقع تنگدستي همديگر را كمك كنيد.
فرزندان، احترام پدر و مادر را به خوبي داشته باشند، بخصوص مادر؛
چون مادر يك فرد زحمتكش و دل سوزي است. مادر انتظار بيش تري از فرزندش دارد و فرزند هم بايد اين قدر نسبت به مادرش خوب باشد كه اگر هم لازم شد زير كف پاي مادر را بوسه بزند، يعني جان خود را فداي مادرش بكند.
منظور از فداي جان، يعني خدمتگزار مادرش باشد.
از خود مغرور نباشيد و حرف بزرگان را گوش دهيد و دنبال مال دنيا نباشيد.
البته نه اين كه خود را گرسنه نــــگه داريد، بلكه دنبال مال حلال باشيد. به حق ديگران خيانت نكنيد.
نكته مهم ديگر اين كه، احترام همديگر را حفظ كنيد. آن كس كه عقل دارد گوش به حرف مردم بياراده نميدهد؛ بلكه با فكر كردن همه كارها را بخوبي پيش ميبرد. من از همگي شما كمال تشــكر را دارم و مرا ميبخشيـــد كه زبان درازي كردم؛ چون وظيفه داشتم اين چيزها را بگويم.
در آخر از همه شما ميخواهم در اين چند سال رفتني عمر، اگر بدي از من ديديد مرا به بزرگي خودتان عفو كنيد. إنشاءالله خداوند همه شما را به راه راست هدايت نمايد. إنشاءالله.
خُب! پدر و مادر عزيزم! همسر خوبم و خواهرانم!
اگر در طـول زنـــــدگي از منِ روسياه، بدي و بداخلاقي ديديد؛ بخصوص در موقع كار كردن يا در هر موقع با شما رفتار خوبي نداشتم، مرا ميبخشيد.
سفارش به همسر خوبم؛
اگر در اين زندگي دو ساله خودمان در مقابل شما بدي كردم
اگر با شما اخلاق خوبي نداشتم و يا… مرا ببخشيد؛ چون من طاقت آتش جهنم را ندارم. إنشاءالله شما هم مرا ميبخشيد.
پدرجان!
1. شما وصي من و مادرم ناظر و همسرم قيم من ميباشد.
2. تا به حال مالها و پولهايي را كه داشتهام حساب نكردم و شما خوب ميدانيد كه چكار بايد بكنيد.
پدرجان!
ميتواني خودت هم ناظر باشي؛ چون نظارت نميخواهد.
پروردگارا!
من ميدانم كه اگر با مرگ طبيعي از اين دنيا بروم بار گناه من كه بسيار هم سنگين شده در مقابل خودت و اولياء درگاهت شرمنده و روسياه ميشوم. از تو عاجزانه ميخواهم كه شربت شيرين شهادت را به من بچشاني.
برادران و خواهران! امت شهيد پرور هريكنده!
من ميدانم با اين كه پروردگار بزرگ من ناظر بر اعمال ناشايست من ميباشد، با اينكه گناه و خطاي من بسيار زياد ميباشد؛ يقين ميدانم لطف و بخشش او خيلي بيش تر از انتقامجويي اوست و اين در حالي است كه مردن در اين راه خطير كه در واقع پرواز جانانه روح من به سوي معبود بود، نصيبم شد. در آخر با همه شما خداحافظي ميكنم.
خدايا!
- مرا ببخش و بيامرز.
- بر گناهان من قلم عفو بكش.خدايا! امام عزيزم را طول عمر عنايت بفرما.
جنگ ـ جنگ تا پيروزي.
سرباز كوچك اسلام كه لباس بسيجي بر تن دارد؛
شعبان نصراللهي
25/01/1365
.
وصیت نامه شهید قاسم رزاقی
حمد و ستايش بيپايان خدا را كه به من و بقيه برادرانم آگاهي و شعور درك شهادت را داد.
خدايا!
چگونه از لسان ناقصم اين همه نعمت را گويا باشم.
خدايا! تو شاهد باش كه من با آگاهي كامل به اين راه قدم نهادم. شهادت، مرگ نيست، فنا نيست، زندگي ابدي است. پروازي شيرين و پرواز عشق و سرشار از محبت و عشق به خدا، محبت به لطف وافر او از پوچيها به سوي بيانتهاي حرّيت و آزادگي و فلاح رستگاري است. با همة اين واژهها ، شهيد، عزيز است و سفارشات و پيامش، عزيزتر. از شما ماندگاران عالم ميخواهم به اين سفارشات گوش فرا دهيد و بدان عمل كنيد.
برادرانم!
شما را رسالتي است به اندازة تاريخ 1500سالة اسلام و اين پيام روي خون هزاران شهيد شناور بوده تا به دست آيندگان بسپاريد.
هوشيار باشيد كه اين رسالت ها به دور از هرگونه سياستبازي و قدرت طلبي بدست آيندگان برسد كه فردا شهدا دامن شما را ميگيرند و ميگويند: بعد از ما با اين رسالت ها و امانت ها چه كار كرديد؟
برادران، اي محصلين و جوانان!
قدر و ارزش خويشتن را بدانيد و آنچه در توان داريد به اين اسلام عزيز و مسلمين خدمت كنيد.
در سنگر مدرسه درس بيشتر بخوانيد.
مسجد را ترك نكنيد.
به جلسات و مراسم مذهبي اهميت بيشتري دهيد و كارهايتان را فقط و فقط براي خدا انجام دهيد.
از هيچ كس جز خدا انتظار اجر نداشته باشيد.
هيچوقت فريب گمراهان را نخوريد كه سرانجامش بدبختي و پشيماني است.
اخلاق اسلامي و حسن سلوك را رعايت كنيد؛ زيرا ماية عزت شما در پيش مردم و جامعه ميشود.
اي برادران!
و اي كساني كه به اين سفارشات گوش ميكنيد!
بايد به شما بگويم كه امام، قلب من؛ و پدر و مادرم، چشم من هستند. بدون چشم مي توان زنده بود ولي بدون قلب، زندگي تاريك و معني ندارد.
پس، از امام اين الگوي نور و تقوا اطاعت كنيد؛ زيرا سفارش قرآن است.
سخني با خواهران خود:
خواهران!
بدانيد كه رسالت شما از رسالت حضرت زينب«سلاماللهعليها» سنگينتر است؛
چون زينب«سلاماللهعليها» رسالت به دوش كشيدن خون شهدا را از بدو خلقت تا زمان امام حسين«عليهالسلام» را بر عهده داشت؛
اما شما علاوه بر آن، به دوش كشيدن خون شهداي انقلاب اسلامي و زمان بعد از امام حسين«عليهالسلام» را به گردن داريد.
اگر امروز ميبينيد كه جوانان به جبهه ميشتابند ثوابشان را شما هم شريك هستيد؛ چون با حجابتان نگذاشتيد دامنتان به گناه و معصيت آلوده شود.
پس ديديد و متوجه شديد كه چقدر پاكدامني و عفت شما نقش بسزايي دارد.
سخني با پدر و مادرم:
كِي ميشود رضاي خاطر شما را كه همان رضاي الهي است جلب كنم؟ كِي ميشود زحمات طاقتفرساي شما را جبران كنم؟
پدرم!
ممنون و متشكرم كه از كودكي مرا تربيت نموديد و آنچه وظيفة پدري بود نسبت به من انجام داديد و با اسلام آشنايم كرديد.
مادرم!
از تو ديگر چطور عذرخواهي كنم. چطور ميتوانم تو را راضي و خشنود كنم؟
واي بر من كه هرگز نميتوانم آن محبتها را كه در حقم نموديد جبران كنم!
پس پدر و مادرم!
شما را به جان امام حسين«عليهالسلام» كه درس شهادت را از او آموختم و شما را به امام زمان«عجلاللهتعاليفرجه الشريف» كه سرباز كوچكش هستم، مرا از ناحية خودتان عفو كنيد تا من در پيش اين بزرگواران مثل شهداي ديگر روسفيد باشم.
از شما بردران و خواهران و خويشاوندانم ميخواهم كه اگر خواستيد براي من گريه كنيد، گريةتان توأم با گريه براي مظلوميت امام حسين«عليهالسلام» باشد.
در خاتمه، ازعموم محلي ها، اعم از دوستان و آشنايان و آنهايي كه به نحوي در ارشاد و نصيحتم كوتاهي نكردند، نهايت تشكر را دارم و إنشاءالله خدا همگي شما را حفظ كند .
والسلام علي من إتَّبع الهدي
قاسم رزاقی
.
وصیت نامه شهید حسن نصراللهی
«وَ لا تَقُولوا لِمَن يُقْتَل فِي سَبيلِ الله أمْواتٌ بَلْ أحْياءٌ وَ لكِن لا تَشْعرون» «بقره154»
و به آنان كه در راه خدا كشته ميشوند مرده مگوييد، بلكه آن ها زندگانند ولي شما نمي فهميد.
به نام خداوندي كه هستي من در دست اوست و تمام اعمال و كردار ما را مورد بررسي قرار ميدهد و به نام خداوندي كه بخشنده و مهربان است.
با درود و سلام به تمامي شهداي اسلام و شهيدان عصر ما و سلام بر امام امت و شما ملت شهيدپرور كه هر روزتان كربلا و هر زمانتان عاشوراست.
مكان عشق و دلبر، جبــهه جنگ بهشت و حوض كوثر، جبهه جنگ
شـده از بــانگ يــاران خمــيني پــر از الله اكبــر جبــهه جنـــگ.
پروردگارا!
مادامي كه عمرم در راه طاعتت صرف ميشود مرا عمـــري دراز بخش.
پس هرگاه حياتم چراگاه شيطان گرديد آن زمان قبض روحم كن؛ پيش از آنكه خشـــم تو بر من پيشي گيرد و غضــب تو بر من حتم گردد.
از دعای امام سجاد «هنگامي كه شيپور جنگ طنين انداز ميشود قلب من شكافته شده و به هيجان در ميآيد؛ زيرا جنگ مرد را از نامرد مشخص ميكند. جنگ بهترين محك و امتحان براي فدائيان از جان گذشته است. در جنگ همة شعارهاي ميان تهي، همة ادعاهاي پوچ، همة خودنماييها و غرورهاي فرد ميريزد. در جنگ، مردِ خدا فرصت دارد كه با حربة شهادت بر شياطين كفر و ظلم بتازد. در جنگ، مرد ميتواند با قربانی كردن جان، خود را به خدا و به هدف نزديك كند.
پس اي خداي بزرگ! تو را شكر ميكنم كه در خلال جنگهاي گذشته، فداكاري و ايثارگري مومنين را ظاهر كردي و مدعيان دروغين انقلاب و عربدهكشان پوشالي را رسوا نمودي.
پس شما اي امت اسلامي!
بايد در راه خدا با آنان كه حيات مادي دنيا را بر آخرت برگزيدند جهاد كنيد كه خدا اجر زيادي به شما عنايت ميكند. («به فرموده قرآن: قطعاً همة شما را با چيزي از ترس، گرسنگي، زيان مالي و جاني و كمبود محصولات آزمايش ميكنند.) پس نكند «اي» ملت عزيز! (اگر) شما در اين آزمايش خودتان را به موفقيت نرسانيد؛ و اگر در اين آزمايش خودتان را به درجة ايدهآل نرسانيد, ضرر كردهايد.
و شما اي امت!
اگر بخواهيد خود را براي آخرت آماده كنيد، از گناهان پرهيز كنيد. هرگاه بار غم (بر دوشتان) سنگيني ميكند و از مشاجرهها و خودنماييهاي شهر خسته شديد، به محورهاي جنگ پناه بريد و در كنــــار از جانگذشتگان(با آنها) دمساز شويد. آنجا (انسان) خود را با همة غمهايش فراموش ميكند. آنجا ورزشگاهي وسيع براي جسم و استراحتگاهي براي دل و روح (نسبت به ورزشكاران) است.
و اما بنده طبق وظيفة شرعي، موظف هستم وصيتنامة كوچكي براي خودم بنويسم. هر چند كه لياقت شهادت را ندارم، اما اميدوارم كه خداوند گناهان مرا بريزد.
اولين وصيت خود را به امت و شما برادران روستاي هريكنده دارم كه؛ آفرين بر شما ملتي كه با فرستادن بچههايتان به جنگ و جبهه و با پيروي از امام، وظيفةتان را نسبت به انقلاب ادا مينماييد و اين خود، نعمت بزرگي براي اين روستا است. پس نكند اعمالي انجام دهيد كه اين نعمت بزرگ از دست شما گرفته شود.
شما اي مادرم!
خداي من شاهد است كه هر چه برايت بگويم كم گفتهام كه ورق كاغذ از پذيرفتن خوبي هايتان عاجز است.
از كجا شروع كنم و به كجا به پايان برسانم.
از بيداري نيمه شب هايت و يا از سوز چشمانت.
خلاصه اميدوارم با انجام دادن پيامهاي زينبي كه شنيدهاي (به وظايفت) عمل بكني؛ هر چند كه تا به حال عمل كردهاي. من نميگويم كه گريه نكن اما بدان، پيش چه افرادي ميگريي و مينالي.
تو اي پدرم!
كه تا به حال گنج به دستم سپردهاي و مرا به راه راست هدايت نمودهاي كه اگر نميكردي نميتوانستم خودم را تا به اينجا برسانم. از شما خيلي ممنون هستم و اگر به من فرمان هاي(دستورات) زيادي دادهاي كه نتوانستم آنها را انجام دهم؛ اميدوارم مرا مورد عفو و بخشش خود قرار دهي.
شما اي برادرانم!
اميدوارم كارهايي كه در روستايتان ـ كه فقط براي رضاي خداست ـ به طور كلي به انجام برسانيد و از طرف من به آن دسته از برادراني كه هنوز با هواي جبهه آشنا نشدهاند برسانيد كه بجز غافل ماندن از آخرت، چيز ديگري نصيب آنها نميشود.
شما اي خواهرانم !
به شما وصيت ميكنم كه رسالت حضرت زيـنـب«سلاماللهعليها» را بايد انجام دهيد. حجابتان، سنگر ماست؛ چرا كه تمام اين جنگها براي حفظ ناموس و شرف است كه امام ما فرمود: پس نكند با بيحجابيتان جامعه را به سوي پستي و پليدي و رجس بكشانيد.
شما اي دوستان خوب و همكلاسيام!
اگر چه من نميتوانم نام شما را در اين ورقه ذكر كنم؛ حتماً بايد بعد از شـهادتم، راه من و شهداي ديگر را ادامه دهيد و اگر نتوانستيد، سنگر كلاس را بهتر حفظ كنيد و رشدتان هميشه افزايش معنويت را دربر داشته باشد.
خدايا! گناهان بنده را مورد عفو و بخشش قرار بده. خدايا! رزمندگان را پيروز گردان و آنان را در ادامة راهشان استوار بدار.
سرباز كوچك امام زمان«عجلاللهتعاليفرجهالشريف»
حسن نصراللهی
غروب يكشنبه، ساعت 5 - 05/11/1365
.
شهدای هری کنده (2)
شهیدان زنده اند
الله اکبر
وصیت نامه شهید داود نصراللهی
«وَ لا تَحسَبَن الذينَ قُتِلوا فِي سَبيلِ الله أَمواتاً بَل أحياءٌ عِندَ رَبِهِم يُرزَقُونَ»
«مپنداريد كساني كه در راه خدا كشته شدهاند، مردهاند؛ بلكه آنان زندهاند و در نزد خدا روزي مي خورند.» «قرآن كريم»
‹‹ ما تا آخر با آن ها جنگ خواهيم كرد و إنشاءالله تعالي پيروز خواهيم شد.» . «امام خميني»
پدر و مادر!
خون ما شهيدان، راه كربلا و قدس را باز خواهد كرد.
پدر!
هنگاميكه به شهادت رسيدم هرگز براي من گريه نكنيد زيرا خون من از خون حسين «عليهالسلام» و ياران حسين«عليهالسلام» و شهيدان 8 شهريور بالاتر نبود و از طرف ديگر، دشمنان اسلام هميشه در كمين هستند تا ببينند كه پس از شهادت فرزندان و برادران و شوهرانتان، چه عكسالعملي از خود در مقابل آن، نشان خواهيد داد.
پدر و مادر عزيز!
شما در مقابل خداوند رو سفيد خواهيد شد چون شما فرزند خود را عاشقانه به جبهه فرستاديد.
پدر جان!
شعار ما رزمندگان اين است؛ جنگ ـ جنگ تا پيروزي، چه داخلي، چه خارجي و به شعار ديگر ما امروز كربلا و فردا قدس عمل خواهيم کرد، تا به آرزوي خود برسيم.
پدر و مادر!
شما هرگز از امام جدا نشويد، زيرا راه امام، راه پيامبران و راه خداست.
اي ملت!
شما مردم كوفه نباشيد كه حسين«عليهالسلام» به آنها دستور جهادی داد، ولی آنها از دستور امام سرپيچی کردند.
شما مردم حزبالله بايد پيشاپيش امام باشيد.
پيام ما رزمندگان و ديگر برادران رزمنده، چه سپاهي، چه بسيجي و چه ارتشي اين است؛ كه امام ما را خوب نگهداريد (پشتيبان امام باشيد). اين شعار هرگز از يادتان نرود.
و پيام من به بسيج گروه مقاومت اين است که هرگز از امام جدا نشويد
و پيامم برای برادران خودم اين است که إنشاءالله روزی به طرف دشمنان اسلام حرکت کنند و به شهادت برسند.
خدايا! خدايا!
تو را به جان مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشريف) تا انقلاب مهدی«عجل الله تعالی فرجه الشريف» خمينی را نگهدار.
والسلام
داوود نصراللهی
.
شهدای هری کنده (1)
وصیت نامه شهید حسن رزاقی
« اي اهل ايمان، از خدا بترسيد و بوسيلة ايمان و پيروی اولياي حق به خدا توسل جوييد و در راه او جهاد كنيد، شايد كه رستگار شويد.»
خداوند از مؤمنين جان ها و مال هايشان را مي خرد و در مقابل، بهشت ميدهد. وقتی كه مرگ حق است ـكلُّ نَفْسٍ ذائِقَة الْمُوت- تمام نفوس خواهند مرد و بهترين نوع مردن شهادت در راه خدا مي باشد. شهادت را انسان انتخاب ميكند. مُردني بر اساس انتخاب می باشد، نه مُردنی که بر انسان تحميل شود و اين بنده، سال هاست خود، چگونه مردن را انتخاب كردم كه اميدوارم خداوند نصيبم كند. و چنين است که كساني از مرگ ميترسند كه، از اعمال گذشتة خود وحشت دارند؛ ولي كساني كه اعمال نيكو انجام داده باشند، آرزو دارند هر چه سريعتر نتيجة اعمال درست خود را ببيند.
دنيا به منزله محل زراعت ميباشد و مرگ پلي بين اين دنيا و آن دنيا مي باشد و در آن دنيا هر چه زراعت كرده باشند، درو ميكنند و من لازم ميدانم كه در وصيتنامه خود بنويسم كه چيزي بالاتر از حق نيست؛ كه اين راه را كه راه جهاد در راه خدا هست انتخاب كردم و چون معيارم الله، قرآن، اسلام، ائمه، پيغمبر و ولايت فقيه و در حال حاضر امــام خميني ميباشد و اين جز حق نيست. من به جبهه ميروم كه به بركت اين ماه ( محرم ) ماه حماسه و خون و ماه پيروزي، دشمنان اسلام را با ياري الله از پاي در آوريم.
و من به خاطر خدا، اسلام، قرآن و دين به جنگ عليه صدام و مزدوران آمريكا آمدهايم تا ريشة متجاوزان را بـــــــراندازيم و قدس را آزاد كنيم و كليه ملت مستضعف دنيا را از زير سلطة آمريكا و شوروي آزاد كنيم و إنشاءالله يك انقلاب اسلامي در جهان برپا كنيم.
شما اي ملت ايران!
از شما ميخواهم كه حافظ و پشتيبان ولايت فقيه و اين جمهوري اسلامي و روحانيت اصيل و ادامه دهندگان راه شهيدان باشيد و روحانيت را جدا از خود ندانيد كه اين(جدايي از روحانيت) آرزوي امپرياليسم شرق و غرب است.
واي بر آن روزي كه روحانيت را از خود جدا سازيد، بدانيد كه آن روز امام امت را از شما جدا كردهاند؛
اكنون كه دشمن خدا و اسلام عزيز خودش به پاي گور آمده است، قيام نماييد. اي مسلمين، او را مدفون ابدي تاريخ نماييد.
اكنون كه محاربهاي درباري آمدهاند كه توطئه كنند، شما اي مسلمين! با سلاح هاي الهي و حفظ وحدت كلمه و تحت رهبري پيامبرگونه حضرت امام، اين محارب ها را ريشهكن كنيد.
و تو اي صدام كافر و حزب بعث عفلقي كافر ، مشرك و ملحد! بدان كه ما توسط اين جنگ تحميلي، شهادت و فتحي آگاهانه ايجاد مينماييم. إنشاءالله.
و شما اي پدر مظلوم و مادر زحمت كشيدهام!
آرزومندم كه برايم گريه نكنيد و گريه را براي سيدالشهدای اسلام«عليهالسلام» و شهداي كربلا بكنيد؛ چون اسلام با خون آنها آبياري شده است و شاد و خندان باشيــد و شــكر بــاري تعالي گوييد كه فرزند و پارة تنتان را در راه حق براي حفظ اسلام و قرآن و نابودي كفر تقديم آفريدگار جهان نموديد و نماز شكرانه بجاي آوريد و از خدا برايم طلب آمرزش نماييد و بدانيد كه شهيدان زندهاند.
و شما اي برادرم!
تو وارث لباس رزمم ميباشي.
تو بايد تداوم بخش راه تمام شهيدان باشي و نبايد مهلت خشك شدن خون شهيدان را بدهي و بايد با ريختن خون مزدوراني چون منافقان و مستكبران، راه شهيدان را تداوم و لالههاي سرخ تاريخ را آبياري كني و بايد با ريختن خون صدام و گروههاي وابسته كه همگي آب به آسياب دشمن ميريزند، درخت نوپاي انقلاب را آبياري نمايي.
من نيز از شما ميخواهم، مرا از ياد نبريد و از خداوند متعال ميخواهم كه مرا جزء شهداي اسلام و شهداي انقلاب قرار دهد؛ زيرا شهدا با پيامبران و صالحين محشور ميشوند.
ديگر اين كه حسين«عليهالسلام» سرور آزادگان، براي مقابله با ظلم ظالم ايستاده و به فيض شهادت نائل شد.
خدايا!
شهادت را نصيب من كن زيرا مشتاق ديدار حسينم.
و در آخر از خداوند متعال ميخواهم كه مرا از توبه كنندگان قرار دهد و از خداوند ميخواهم كه گناهان مرا ببخشد.
و مردم هميشه در صحنه و به خصوص از برادران محله ـ هريكندهاي ـ ميخواهم اگر غيبتي و گناهي از من ديدهاند مرا ببخشند و اميدوارم كه هميشه موفق و مؤيد باشند.
در آخر با چند دعا، وصيت خودم را تمام ميكنم؛
بارخدايا! پروردگارا!
- امام عزيز ما را با طول عمر، حفظ و در درگاه خود مؤيد و پيروز بگردان.
- امت اسلامي ما را بر همة مشركان جهان پيروز بگردان.
- رزمندگان دلير اسلام ما را، اين سربازان به حق امام زمان«عجلاللهتعاليفرجهالشريف» را هر چه سريعتر پيروز بگردان.
- مرا با ياوران اسلام، قرآن و امام محشور بگردان.
با دعا به امام
خداياـ خدايا، تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار.
رزمندگان اسلام را نصرت عطا بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
برادر شما
حسن رزاقي هريكندهاي
06/04/1362
.
شهید عبدالله هلاکو ( پهلوان )
از آن سفر کرده در بهاران جویا شدی ، ص99
نویسنده: سیدمحمدمهدی حسینی وفامهر
شهید عبدالله پهلوان در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ نذر کرده بود که اگر امام خمینی به سلامت از هواپیما فرود آید ، گاوش را قربانی کند. او وقتی فرود آمدن امام را از رادیو شنید بی معطلی گاو خود را ذبح نمو د و گوشت آن را درمیان مردم تقسیم نمود.
شهید پهلوان به زمان شهادت بیش از چهل سال سن داشت. او هر سال فصل زمستان را به جبهه می رفت.
آن شهید ارجمند وقتی برای هفتمین بار در سال ۱۳۶۵ عازم جبهه بود به او می گویند به خانه برگردد و در اعزام بعدی که یک ماه بعد می باشد به جبهه اعزام شود. آن شهید والا مقام بسیار تلاش می کند که او را به جبهه اعزام کنند ولی موفق نمی شود و ناچارا به خانه بر گردد.
وقتی برخی دوستان و آشنایانش به او می گفتند:« تو زیاد جبهه رفته ای دیگر جبهه نرو .» ناراحت می شد و در پاسخ می گفت:« نباید امام (خمینی) را تنها گذاشت.» او به جبهه رفت و پس از ده سال بی خبری و مفقود الاثر بودن خبر شهادتش رسید و پیکر پاکش در میان انبوه جمعیت، در روز جمعه و در ماه رمضان تشیع شد.
دانشجوی شهید علی اکبر قره سفلو
از آن سفر کرده در بهاران جویا شدی ، ص 100
نویسنده: سید محمد مهدی حسینی وفامهر
شهید علی اکبر جوان نیکو سیما و نیکو منظری که اهالی محل با صدای اذان او در صبح و شام ماه رمضان مأنوس بودند و تا صدای دلنشین و رسای اذان او را نمی شنیدند روزه ی خود را افطار نمی کردند.
شبی تنها چند ثانیه آن شهید گران قدر در گفتن اذان دیر کرد و صدای اذان مساجد دیگر به گوش می رسید، که مادرم فاطمه سادات گفت:« تا اکبر اذان نگوید افطار نمی کنیم. » همگی کنار سفره منتظر ماندیم تا صدای اذان شهید علی اکبر را شنیدیم و آنگاه افطار نمودیم.
شهید علی اکبر راهی جبهه های حق علیه باطل شد و در جنگ با دشمن شجاع بود. او دفاع از وطن را وظیفه و شهادت را افتخاری بزرگ می دانست و سر انجام به این افتخار نائل شد.
در راه عقیده جان خود باخــت شهید
رفت و به هر آنچه بود مقصود رسید
چون مرغ قفس که شوق آزادی داشت
پرواز نمود و زین ســـرا پرده رهیـــد