كودك شش ماهه
شاعر:
شهید درویش حسین عظیمی
من كودك شش ماهه فرزند شهيدم
روي پدر را اندر اين دنيا نديدم
در راه اسلام بابم فدا شد
لبيك گوي قالو بلا شد
من با زبان بي زباني با شهامت
هرگز نخواهم داد از كف استقامت
صد همچو بابم ،فداي قرآن
كنون بود در روضه رضوان
من گشته ام با اصغر شش ماهه پيمان
تا همچو او گردم فداي دين وقران
سر مشق باشد،او از برايم
زيرا كه باشد،او رهنمايم
من هرگز از مرگ پدر شكوي ندارم
باشد يتيمي در ره حق افتخارم
بايد كه پويم راه پدر را
تا مات سازم عقل بشر را
شش ماهه ام هرچند، لكن قهرمانم
حامي دين همچون شه لب تشنگانم
نصر من الله باشد شعارم
مستضعفين را حامي ويارم
اري منم آن كس كه خواهد كرد آزاد
بيت المقدس را زچنگ ظلم وبيداد
چشم انتظار است مسجد الاقصي
بهر ورودم باشد مهيا
در دامن جمهوري اسلا مي باشم
اندر پناه مكتب ام آرام باشم
رهبر راهم باشد خميني
راه خط او باشد حسيني
من مادر خود را دهم از هجر بابا
با دست هاي كوچكم هر دم تسلی
گويم كه بايد باشي شكيبا
مانند زينب دختر زهرا
من ميكنم خنده به روي خواهر خود
هرگز نيازارم به گريه مادر خود
از خنده من دشمن هراسان
مشتي بود بر دهان ريگان
با غمزه هايم كودكان بي پدر را
شويم ز صورتهايشان اشك بصر را
هرگز نگردم بر خود غضبناك
مبهوت سازم دشمن سفاك
داني چه دارم فرق با شهزاده اصغر
من زنده هستم او بشد صد پاره پيكر
لكن دهم من ادامه راهش
تا آنكه گيرم من انتقامش
يارب به حق اصغر در خون تپيده
يا رب به حق كودك بابا نديده
از بيخ بر كن ريشه صدام
اندر جهان كن پيروز اسلام
نام: درويش حسين
نام خانوادگی: عظيمي
تاريخ تولد: 1319
تاريخ شهادت: 09 / 12 / 1362
محل تولد: گندمان _ چهار محال و بختیاری
محل شهادت: جزيره مجنون